جمعه ۹ آبان ۱۳۷۶ // ۲۸ جمادی‌الثانی ۱۴۱۸ // ۳۱ اکتبر ۱۹۹۷

برای خطبه‌های جمعه مطالعه کردم. خطبه‌ای درباره اعجاز قرآن و دیگری در مناسبت‌های هفته، من جمله تلاش آمریکا برای تحریم و انزوای ایران، ایراد کردم.[1]

همسر اخوی احمد آمد و برای ازدواج دخترش لیدا مشورت کرد. عصر فرزانه اخوی‌زاده، [مدیر انتشارات طاهر] آمد و راجع به کتابی که برای معرفی پیشرفت و توسعه تهران در دوران سازندگی، به نام «نگین جاده ابریشم»[2]، تهیه کرده توضیح داد؛ کار جالبی است. اکثر موارد از کارهای شهرداری است. گفتم، طرح‌های غیرشهرداری، مثل مترو، فرهنگستان‌ها، دانشگاه‌ها و بیمارستان‌ها همه را اضافه کنند. گفت، کار بعدی‌شان، معرفی پیشرفت‌های صنایع نفت و گاز و پتروشیمی است و مشورت برای استفاده از اینترنت برای معرفی این تلاش‌ها، به علاوه کالاهای قابل صدور ایران که تأییدکردم.

شب، علی اخوی زاده و علیرضا توکلی [بینا] آمدند و گزارشی از وضع کارهای نفت و طرح‌های تولید نفت و گاز دادند. علیرضا - همسر فرزانه - خواست که مقدمه‌ای بر کتاب «نگین جاده ابریشم» بنویسم.

در خبرها آمده که چین، ضمانت کتبی به آمریکا داده که همکاری‌های هسته‌ای با ایران را در مقابل دریافت تکنولوژی هسته‌ای آمریکا و نیز تهدید نظامی آمریکا علیه عراق، متوقف کند.