خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»
اعتراف ولایتی به اشتباه انتخاباتی جناحشان!
دوشنبه ۵ آبان ۱۳۷۶ // ۲۴ جمادیالثانی ۱۴۱۸ // ۲۷ اکتبر ۱۹۹۷
بعد از نماز صبح به کوه رفتیم. از دره نیزار تا انتهای دره رفتیم. قسمتهای زیادی از اطراف رودخانه را گرفتهاند. نشانههای متعددی هم در مسیر است. در چند جا پاسداران فیلم ویدئو گرفتند و بر سنگی، با ماژیک و اسپری یادگاری نوشتم. در شرق دره، جادهای ساختهاند که گفته شد، وزارت امور خارجه ساخته است. در غرب هم قسمتی را شهرداری ساخته و بالاتر هم ارتش جاده کشیده است. کنار آخرین آبشار، کمی نشستیم و خرما و شیر خوردیم و مراجعت کردیم. ساعت هشت و نیم صبح به خانه رسیدیم.
پس از صبحانه و مقداری کار برای کلید قرآن، به دفتر کوشک رفتیم. گزارشها و کارها را آوردند؛ خواندم و ارجاع دادم. از استخر و سونا و جکوزی استفاده کردم. تلفنی به آقای [علی] رازینی، [رئیس دادگستری استان تهران] گفتم، سعیکند برادر قبه را آزاد کنند که خطر از خواهرش رفع شود؛ گفت، برای توضیح میآید و توضیحاتی هم از ارفاق و اجازه ملاقات داد.
عصر به منزل برگشتم و به کار قرآن پرداختم. شب محسن آمد و خاطرات اصلاحشده سال ۱۳۶۰ [= کتاب عبور از بحران] را برای آمادهسازی برای چاپ بُرد. قرار شد، دو سه نفر از دوستان، برای مشورت ببینند. گزارش جلسهای را داد که با آقایان دکتر [علیاکبر] ولایتی، دکتر [عبدالله] جاسبی و [محمدرضا] رحیمی، استاندار سابق کردستان و... داشته که آقای رحیمی، پیگیر تشکیل حزب بوده و دکتر ولایتی در حد جلسه مرتب قبول داشته و دکتر جاسبی، بیشتر مشکل فشار روی دانشگاه آزاد را مطرح میکرده و دکتر ولایتی از اشتباه جناحشان در نپذیرفتن پیشنهاد من، در مورد جذب خبرگان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری گفته است.