دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۷۶ // ۱۰ جمادیالثانی ۱۴۱۸// ۱۳ اکتبر ۱۹۹۷
پیش از ظهر به دفتر کوشک رفتیم. صبح و عصر و شب، با خواندن گزارشها و انجام کارها و مطالعه تاریخ و اصلاح خاطرات آماده انتشار گذشت. آقای خاتمی، [رئیسجمهور]، تلفنی نتیجه مذاکرات دیشب من با رهبری را پرسید.
شب آشیخ محمد [هاشمیان] [1]و بستگان آمدند. احمدآقا عموزاده، نگران وضع پستهها با توجه به سرمازدگی و ممنوعیت ورود به اروپا بود. برای شرکت تعاونی [صادرکنندگان پسته] وام میخواهند. خبر عمل جراحی همشیره صدیقه را دادند. میهمانان از رکود کشور و بینظمی در دانشگاهها انتقاد داشتند.
پرتاپ سفینهای که قرار است آمریکا به زُحَل بفرستد، انجام نشد؛ بناست با سوخت هستهای برود که به خاطر احتمال اختلاف و انتشار اشعه پلوتونیوم، مورد اعتراض محافلی قرار گرفته است. دکتر [حسن] روحانی، [رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک]، تلفنی از دخالت آقای [محسن] رضایی، [دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام]، در امر ساختمان مرکز تحقیقات شکایتکرد.
[1] محمد هاشمیان، پسر عمو و هم اتاق زمان طلبگی هاشمی رفسنجانی، در سال ۱۳۰۷ش در شهرستان رفسنجان متولد شد. پدرش میرزا عباس از علمای قریب الاجتهاد منطقه و از شاگردان شیخ حسین کمال آبادی و جهانگیرخان قشقایی بوده است. محمد تا سن هفت سالگی در رفسنجان اقامت داشت و در اثر درگیری پدرش با حکومت به روستاهای اطراف کوچ می کنند.
محمد در منطقه ای معروف به نوق در مکتب خانه سید حبیب حسینی و سیده صغری طباطبایی تحصیل کرد. او در سال ۱۳۲۰ش لباس روحانیت پوشید.
وی پس از آموختن مقدمات در نزد پدر برای تحصیل سطوح عالی حوزه به قم مهاجرت می کند؛ بعدها هاشمیان با راضی کردن عمویش، پسرش اکبر هاشمی رفسنجانی را برای رفتن به قم با خود همراه و در سال ۱۳۲۷ش با او به قم سفر می کند و در آنجا در منزل اخوان مرعشی ساکن می شوند.