خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»
ناراحتی شدید هاشمی برای چه بود؟
دوشنبه ۲ تیر ۱۳۷۶ // ۱۷ صفر ۱۴۱۸// ۲۳ ژوئن ۱۹۹۷
مدیران اجرایی انتخابات از وزارت کشور و پشتیبانان دیگر آمدند. [آقای علیمحمد بشارتی]، وزیر کشور گزارش داد و من هم درباره صحت و سلامت انجام انتخابات صحبت کردم.[1] [آقای مهدی رضا درویش زاده]، نماینده دزفول آمد و برای فاضلاب و بیمارستان و دانشکده پزشکی و سرعت کار استمداد کرد. آقای [سید عباس] پاکنژاد، نماینده یزد آمد. برای امور استان استمداد داشت و پیشنهادهایی منجمله تکنولوژی جدید برای تولید برق از گاز آورد که برای وزارت نیرو فرستادم.
دکتر [محمدرضا] عارف، رئیس دانشگاه تهران آمد. از حمایتهای من تشکر نمود و در مورد مسئولیت احتمالی در کابینه آینده برای وزارت علوم یا مخابرات مشورت کرد. برای دادن دکترای افتخاری به دکتر [حسن] حبیبی اجازه گرفت.
عصر آقای [مرتضی] الویری، [رئیس سازمان مناطق آزاد تجاری] آمد. برای حل مشکلات گمرکی مناطق آزاد و مشکل دکتر [محمدتقی] بانکی استمداد کرد. آقای [اصغر] ابراهیمی، [مدیرعامل شرکت مترو] آمد. گزارش وضع مترو و نیازهای باقیمانده ارزی و ریالی را داد و برای تکمیل تأمین نیازها در دوران مسئولیت من استمداد کرد.
دکتر [مجید] عباسپور، [مشاور فنی رئیسجمهور] آمد. گزارش صنایع ویژه دفاعی را داد و کسب نظر کرد. اجازه کناررفتن از مسئولیت خودش، به خاطر شناخته شدن را داشت. آقای [اکبر] ترکان، [وزیر راه و ترابری] آمد. برای حل مشکلات مسئله پیمانکار فرودگاه امام خمینی استمداد کرد. کارها را تکمیل کردم.
برای جلسه معاونان و مدیران ارشد، به باشگاه نهاد [ریاستجمهوری] رفتم. وزرا هم شرکت کرده بودند. صحبتهای آقایان [حسن] حبیبی و [محمدعلی] نجفی و سپس مراسم اعطای نشان استقلال به دکتر حبیبی و سخنرانی من[1] درباره نکات برجسته توفیقات دوره مسئولیت و قدردانی از خدمات مدیران ارشد انجام شد. سپس نماز مغرب و عشا را خواندیم، شام خوردیم و متفرق شدیم.
در گزارشها، خبر انفجار در معدن زغالسنگ لوشان و کشته و مجروح شدن حدود ۵۰ کارگر، باعث ناراحتی شدیدم شد. عفت برای مراسم مرحوم [سید محمدباقر] سلطانی به قم رفت بود و مسئله دفن نشدن ایشان در قم، علیرغم اعلان قبلی و برگرداندن جنازه از قم و دفن در مرقد امام، باعث شایعات و بحثهایی شده. گویا واقعیت این است که آستانه [حضرت معصومه (س)] با نقطهای که آنها برای محل دفن میخواستهاند، موافقت نکرده و جاهای دیگری پیشنهاد داده که موردقبول آنها نبوده و قهر کردهاند.