سهشنبه 15 مهر 1376 // 4 جمادیالثانی 1418 // 7 اکتبر 1997
تا ساعت هشت و نیم صبح، چند روز خاطرات سال 1360 را خواندم وآماده چاپ کردم. دکتر [عبدالله] جاسبی، [رئیس دانشگاه آزاد اسلامی] آمد. از تضعیف دانشگاه آزاد اسلامی توسط دولت اظهار نگرانی کرد و از من خواست که در هفته یک روز را به عنوان رییس هیأت امنا، به دانشگاه اختصاص بدهم و دفتری در آنجا بگیرم و درسی هم بدهم. اجازه خواست که جواب سمپاشیهای گروههایی مثل تحکیم وحدت را به شیوه خودشان بدهد.
مصاحبهای با انتشارات [روزنامه] ایران، برای کتاب سال و بعضی نشریات دیگر داشتم. اخوی محمد آمد. مقداری ویتامین C و E آورد. خواست که یک روز به لالون برویم. ظهر فاطی و محسن آمدند. در مورد امور جاری و سیاسی صحبت شد. عصر آقای [محمد] هویدا، سفیر سابق در بلژیک آمد. از کار در مرکز فرهنگی وزارت امورخارجه، به خاطر بیتحرکی خسته شده و خواستار کاری فعالتر است.
آقای [محمود] احمدینژاد، استاندار اردبیل آمد. گزارش وضع آنجا را داد و گفت، وزیرکشور به جای او، آقای [سیدمحمود] میرلوحی را به دولت پیشنهاد کرده است. گفت، در اردبیل استقبال خوبی از آقای خاتمی، [رئیسجمهور] نشده است. عده کمی در خیابانها بودند و در ورزشگاه، جمعیت کمی آمدند و ناچار شدیم از مدارس و ادارات بیاوریم تا آن را پُرکنیم و چون مردم پلاکاردهای محدود نصب کرده بودند، ناچار شدیم توسط شهرداری، پلاکارد به نامهای متفرقه درست کنیم. به خواست وزارت کشور، خبرهای غیرواقعی دادند. از بیحالی و بیتجربگی دفتر رییسجمهور انتقاد داشت.
[آقای قربانعلی دری نجفآبادی]، وزیر اطلاعات آمد. در مورد آقای [احمد] آذریقمی که اخیراً نامهای به او نوشته و به رهبری و وزارت اطلاعات اهانتکرده و گفته است، وزارت اطلاعات با ارعاب، مرجعیت رهبری را تحمیل میکند، در صورتی که ایشان مجتهد مطلق هم نیستند و نیز برای دادن خواسته آیتالله منتظری در مورد اسناد خودشان در ساواک و نیز دربارة معاونتهایش مشورتکرد. از رشد نیروهای مخالف نظام و تضعیف نفوذ و محبوبیت رهبری اظهارنگرانیکرد و نیز از ضعف دولت در انجام اقدامات مؤثر و به خصوص ضعف ستاد اقتصادی دولت و شروع رکود در اقتصاد کشور که به دنبال خود تورم را هم خواهد آورد. برای جلوگیری از این پیشامدها، از من کمک خواست و از [آقای عبدالله نوری]، وزیرکشور، به خاطر عملکرد خطی و حذف نیروهای غیرخط خودش انتقاد داشت.