سهشنبه ۸ مهر ۱۳۷۶ // ۲۷ جمادیالاول ۱۴۱۸// ۳۰ سپتامبر ۱۹۹۷
تا ساعت ۹ صبح، برای سخنرانی فردا در سمینار نماز مطالعهکردم. جمعی از علمای اهلسنت سیستان و بلوچستان - ائمهجمعه زاهدان، چابهار، ایرانشهر، سراوان و خاش، همراه مولوی [محمد] اسحاق مدنی- آمدند. از سختگیریهای نماینده رهبری در مورد تأسیس مدارس و ساخت مسجد و نیز از عدم بهکارگیری نیروهای اهل سنت در امور مدیریتیکشور شکایتکردند. ضمن قبول تذکر، به آنها گفتم که مسئله اصلی ایجاد اعتماد است. نباید بهگونهای عمل کنندکه سوءظن مسئولان کشور را برانگیزند و شبیه این مطالب در مورد علما و استانهای شیعه هم به وجود میآید. سپس نماینده رهبری آمد. به ایشان هم برای جذب آنها تذکر دادم.
عصر آقای احمد جلالی آمد. برای پذیرش نمایندگی ایران در یونسکو که آقای دکتر [مصطفی] معین، [وزیر فرهنگ و آموزش عالی] خواسته و نیز شیوه عمل مشورتکرد؛ تأییدکردم. از اینکه اوایل انقلاب، به خاطر رفتارش در صداوسیما و وجود اثاث منزلش در خانه [صادق] قطبزاده او را طردکردهاند، گلهکرد.
دکتر [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع] آمد. گزارش مذاکراتش با رهبری را داد؛ منجمله تذکر به رهبری در مورد اینکه وضع بهگونهای شده که جامعه فکر میکند، ایشان با یک جریان هستند و با کارگزاران مخالفاند که ایشان نپذیرفتهاند. در مورد نحوه عمل در مرکز تحقیقات استراتژیک مذاکرهکردیم.
اخوی محمد، [معاون اجرایی رئیسجمهور] آمد. خبر داد که آقای [محمد] یزدی، [رئیس قوهقضاییه]، در مذاکره تلفنی با آقای [عبدالله] نوری، [وزیر کشور]، گفته است که بناست، دو سه روزی آقای [غلامحسین] کرباسچی، [شهردار تهران]، برای بازجویی بازداشت شود؛ گویا فکر میکرده که طرف مذاکره، آقای [اسماعیل] شوشتری، [وزیر دادگستری] استکه این را گفته است. کارگزاران بسیار نگراناند و برای چارهجویی جلسه دارند و از من استمدادکردند. گفت، آقای [محسن] نوربخش، [رئیسکل بانک مرکزی] گزارش داده که مردم پولهای خود را از بانکها بیرون میآورند و بازار راکد است.