خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی
پنجشنبه 25 مرداد 1375 | 29 ربیعالاول 1417 15 آگوست 1996
آقایان [محمدعلی] شرعی، [محمدرضا] فاکر، جواد لاریجانی و دکتر [موسی] زرگر آمدند. گفتند از سوی نمایندگان جناح روحانیت مبارز در مجلس اعزام شدهاند که نظرات من را دربارة انتخابات ریاستجمهوری آینده بگیرند. گفتم با رهبری مشغول مذاکره و مشاوره هستیم. مایل نیستم قبل از به نتیجه رسیدن مذاکراتمان، اظهار نظر داشته باشم. فقط دربارة دو راهکار صحبت کردم؛ یکی ایجاد رقابت جدی برای گرم بودن انتخابات و شرکت وسیع مردم که ممکن است در این فرض، رئیسجمهور دلخواه از انتخابات بیرون نیاید و راه دیگر اینکه دنبال رقابت جدی نباشیم که در این صورت، طبعاً انتخابات کم شور است و حضور مردم وسیع نیست. رهبری باید یکی از این دو سیاست را برگزیند. گفتند از میان نامزدهای احتمالی، آقای ناطق نوری را ترجیح میدهند و نگرانی از نامزدشدن آقای ریشهری دارند که بخشی از آرای این جناح را میبرد. برای جلوگیری از حضور رقبایی مثل آقایان [علیاکبر] ولایتی و [حسن] روحانی که باعث تقسیم آرای این جناح میشوند، استمداد داشتند.
آقایان [علی] غیوری و [محمود] لولاچیان، برای مدارس جامعه اسلامی و مدرسه ایرانیان دوبی و کارهای مشابه آمدند. آقای غیوری خبر داد، آقای ریشهری فعلاً جدی است و گفت، در مشهد با رهبری مذاکره جدی کرده، ولی ایشان حاضر نشده کسی از افراد مطرح شده را ترجیح دهد و گفت، آقای محمدی گلپایگانی، برخلاف گذشته از آقای ناطق [نوری] انتقاد میکند و خودش هم از آقای ناطق رنجیدگی دارد. اصرار داشت که ادامه ریاستجمهوری را قبول کنم.
[آقای محمود احمدینژاد]، استاندار اردبیل آمد و برای امور عمرانی استان و تقویت کشت و صنعت مُغان و گمرک استمداد کرد. بر سفر قریبالوقوع من به استان و بهخصوص در زمان برگزاری کنگره مقدس اردبیلی اصرار داشت. آقای [سیدمحمد] غرضی، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] آمد و برای ارز تلفن سیار استمداد کرد. عصر دکتر [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. دربارة مسائل طرح شده توسط آقای ویمر، فرستاده ویژه صدراعظم آلمان و انتخابات ریاست جمهوری مذاکره کردیم. به بازدید و عیادت آقای موسوی اردبیلی رفتم. مذاکرات متفرقه داشتیم. جمعی از آشنایان بیت امام هم بودند. به خانه آمدم.