پنجشنبه 1 تیر 1374 |23 محرم 1416 22 ژوئن 1995
از ساعت پنجونیم تا هفت صبح، خاطرات عقب مانده را نوشتم. در اخبار، رأی عدماعتماد مجلسروسیه به آقای [بوریس] یلتسین، [رییسجمهور روسیه]، به خاطر سوء ادارة حادثه گروگانگیری چچنیها مورد توجه است. با ماشینها به محل سد شهید مدنی[1] در شرق تبریز، روی رودخانه آجیچای (یا تلخهرود) رفتیم. آقای مهندس [محمد] کیافر، مدیرکل آب منطقهای، توضیحات خوبی داد؛ سد مهمی است، با ظرفیت 700 میلیون مترمکعب، برای تأمین آب زراعی دشت عظیم تبریز که فعلاً قسمت عمدة آن بایر است و آب در فصل سیلابها به دریاچه ارومیه میریزد و در تابستان، به خاطر کمی آب شیرین، تلخ و شور میشود.
در مورد شیوة حل مشکل شوری آب، توضیح دادندکه بخشی از مسیر سرشاخهها در نقطهای به نام «بهرمان»- شبیه اسم روستای محل تولدم- در اطراف شهر سراب است. ضمن صحبت کوتاهی، تأکید کردم که شیوه آبیاری را اجباراً بارانیکنند که تمام دشت تبریز سیراب شود. فعلاً برای 45 هزار هکتار در نظر گرفتهاند که اگر بارانی باشد، تمام دشت را کافی است. با انفجاری، کار اجرایی تونل انحرافی اعلان شد و پرده از لوح، کنار زدم. احداث این سد، برای تبریز خیلی مهم است.
از آنجا به محل سد نهند، در دره مجاور رفتیم. سد با ظرفیت 31 میلیون مترمکعب آب شیرین خوب، برای آب شرب شهر تبریز ساخته شده و نزدیک به اتمام است[2]. آبگیری شروع شده است. یک شرکت جمهوری آذربایجان، قسمت ساخت بدنه خاکی را انجام میدهد. به خاطر اینکه پس از تصرف محل سد خداآفرین، ماشینهایشان بیکار مانده، ارزان کار میکنند و [در مناقصه] برنده شدهاند. روستاییان اطراف جمع شده بودند و به گرمی استقبال کردند. صحبت کوتاهی برایشان نمودم[3].
به سوی شهرستان هریس پرواز کردیم. در راه آقای عبدالعلیزاده، [استاندار آذربایجانشرقی]، دربارة دشت وسیع هریس توضیحات داد. کم آب است و اکثراً دیمزار و انتقالآب از طریق کانال 27 کیلومتری و دو سد کوچک خاکی، در حد 45 میلیون مترمکعب که به دشت منتقل شود، در حال انجام است. روی همین اقدام مهم و آثار فراوان اقتصادی آن، در سخنرانیام تأکید داشتم. در هریس از بیمارستان 96 تختخوابی در حال احداث بازدید کردم. کنار همان محل، در اجتماع مناسب مردم شهر شرکت کردیم. گزارش فرماندار را شنیدیم؛ خوب بود و توضیحی از خدمات فراوان برنامه اول برای رفع محرومیت مردم هریس داشت. مردم هم درست درک کردهاند. خیلی شاکرند. من هم صحبتهای دلگرمکنندهای داشتم[4].
آقای خویی، مسئول هلیکوپترها گفت، به خاطر ابر و مه در گردنه مسیرمان، به کلیبر نمیتوانند پرواز کنند. ناچار بودیم که با ماشین برویم و طبعاً برنامهها بههم میخورد. گفتم تا کنار گردنه پرواز کنند، شاید وضع هوا بهتر بشود؛ پذیرفتند و پرواز کردیم. ماشینها هم حرکت کردند. کنار گردنه فرود آمدند. فرصتی شد تا رسیدن ماشینها، مقداری در تپههای مجاور کوهنوردی کردیم. چشمه آبی هم بود. هوا هم سرد بود. با لباس تابستانی، کمی سرما را تحمل کردم. ماشینها رسیدند و حرکت کردیم. گفتند اسم گردنه، به خاطر ارتفاع آن و مهگرفتگی غالب اوقات، «گویجهبل» است که به فارسی، جایی که آسمان و زمین به هم میرسند، معنی میدهد.
به سوی کلیبر رفتیم. از داخل شهر اهر عبور کردیم. بعضیها شناختند. بخشی از جاده خاکی و در دست ساختمان بود. دو ساعتی طول کشید. از رادیو ماشین شنیدم که جریان را خبر داد و گفت باران شدیدی هم در کلیبر مردم را خیس کرده و منتظرند و به خاطر فواید باران خوشحالند.
ظهر به کلیبر رسیدیم. اجتماع مردم که با آن همه تأخیر، همچنان باقیمانده بودند و شهر کاملاً خلوت شده بود، ولی حال شلوغکاری که در سایر اجتماعات وجود دارد، نداشتند. امام جمعه و فرماندار هم به محل سد [ارسباران] قرهقیه رفته بودند که در محل عشایر، برای برنامه اسکان عشایر جهاد اجرا میکنند. قرار بود من برای مراسم بروم، ولی با این تأخیرها از برنامه حذف شد.آقای فروزش، [وزیر جهاد سازندگی] رفت.
به ناچار - برخلاف قرار- [آقای خانعلی پورقربان]، نماینده شهر، خیرمقدم گفت و گزارش خیلی مفصلی که فرمانداری تهیه کرده بود و قرار بود بخشی از آن را بخوانند، به صورت کامل خواند که خستهکننده بود و گفت، مردم کلیبر از اینکه رییسجمهور با تحمل رنج سفر زمینی، در این راه سخت، برنامه کلیبر را حذف نکرده، آن قدر ممنوناند که هیچ وقت فراموش نخواهندکرد. مردم با تکبیرهای خیلیبلند تأییدکردند. من هم سخنرانی دلگرمکنندهای داشتم و وعدة انجام خواستهها را دادم که زیاد هم هستند.[5]
قرار بود برای ناهار و بازدید به معدن مس سونگون برویم که لغو شد. ناهار را به آنجا بردند که در آنجا پذیرایی شویم؛ مقداری نان و پنیر تهیه شد که در راه بخوریم. خیلی گرسنه بودم؛ سهم رانندهام آقای معراج را که نمیخواست در حال رانندگی بخورد و قبلاً چیزی خورده بود، خوردم. مقداری هم خوابیدم. در رفت در محل پُست برق در جاده، برای رفع حصر، از دستشویی استفاده کردم. در مسیر رفت و برگشت، گروههای فراوان روستایی را میدیدیم که برای شرکت در استقبال، پیاده به صورتی دستهجمعی به اهر میرفتند.
ساعت سهونیم بعد از ظهر به اهر رسیدیم. همراهان در فرمانداری ناهار خوردند و من استراحت کردم. ساعت پنجونیم به محل اجتماع عظیم مردم اهر رفتیم. خیرمقدم [آقای ابوطالب صدرایی]، امامجمعه و فرماندار که کلی در وصف من گفتند، با استقبال شدید مردم مواجه شد. معمولاً در همه مراسم در این استان، وقتی اسم رییسجمهور را میبرند، مردم با صلوات و با سوت و کفزدن، ابراز محبت میکنند. من هم در صحبتهایم، توضیح دادم که تمام خواستههای مردم و وعدههای من در سفر گذشته، عملی شده و وعدة انجام خواستههای جدید را دادم و دربارة برنامه ساخت سد اهر توضیحاتی دادم.[6]
هلیکوپترها رسیدند. به ورزقان پرواز کردیم. در اجتماع مردم، پس از استماع سرود خوب بچهها که عربی و تُرکی و فارسی بود، صحبتهای بخشدار که خوب بود و صحبتهای [گلمحمد الیاسی]، نماینده که به خاطر نداشتن امام جمعه، برخلاف رویه به او فرصت صحبت داده شد که مخلوطی از خوب و بد بود، من جمعبندی مختصری از سفرم به عنوان آخرین سخنرانی نمودم و از اهمیت نقش معدن سونگون در اقتصاد منطقه و از موفقیت مهم وضع جدید جنوب رودخانه ارس بعد از فروپاشی شوروی گفتم.[7]
به سوی تبریز پرواز کردیم و در محل مرکز تحقیقاتی وزارت کشاورزی در کنار خسروشهر [=خسروشاه] فرود آمدیم. به خاطر انبوه اجتماع مردم، هلیکوپتر برای پیداکردن محل مناسب فرود، یک ربع ساعت دور زد. اینجا یکی از 28 مرکزی است که وزارتکشاورزی در سراسر کشور در دست ساخت دارد. از لوح پردهبرداری کردیم. بعد از استماع گزارشها و انجام مراسم اعطای نشان درجه سه تحقیق به دکتر [عظیم] اکبری، به خاطر تحقیقاتش در اصلاح نژاد گندم و برنج و دفع آفات، صحبت کوتاهی داشتم[8] که تأکید بر ضرورت آبیکردن دیمزارها با آبیاری بارانی، بدون بههم زدن وضعیت تپه ماهورها بود.
پس از بازدید از آزمایشگاه و شنیدن توضیحی دربارة ماده معدنی پرلیت که برای حفظ رطوبت خاک به مزارع داده میشود و کشاورزی ما را در اراضی رُسی، اقتصادی میکند و نیز تهیه بذر بادام دیرگل که چند روزی دیرتر از بادامهای معمولی به گل مینشیند و طبعاً از خطر سرمازدگی در بهار نجات مییابد، به سوی فرودگاه حرکت کردیم.
اجتماع مردم خسروشهر و دره اسکو در اطراف مرکز، به حدی بود که به زحمت توانستیم عبور کنیم و در مسیر تا فرودگاه، جا به جا انبوه مردم برای بدرقه جمع شده بودند. در فرودگاه نماز خواندم و چند جملهای با صداوسیمای تبریز، در خداحافظی از مردم و تشکر از محبتهای بینظیرشان گفتم و با بدرقه مسئولان و اصناف و نظامیها، تبریز را ترک کردیم.
در راه، نمایندگان مراتب اعجاب خودشان را از سطح حضور مردم در مراسم و تعجب از پُرکاری من که از صبح زود تا آخر شب، یکسره کار میکردم[9] و رادیو لحظه به لحظه در اختیار مردم میگذاشت، گفتند. همراهان جوکهایی دربارة آقای [مسلم] ملکوتی، امامجمعه سابق تبریز داشتند. ساعت دو بامداد به خانه رسیدیم. عفت هم خیلی از برنامه سفر راضی است.
[1] - سد شهید مدنی از نوع سنگریزهای با هسته رُسی و طول تاج 277 متر است. ارتفاع این سد از بستر رودخانه 47 متر و عرض تاج آن ده متر است. هدف اصلی ساخت این سد مخزنی تأمین آب کشاورزی دشت تبریز، حل مشکل شوری آب آجیچای با انجام تمهیدات لازم و کنترل سیلاب و جلوگیری از خسارات وارده است. رودخانه آجیچای از دامنههای جنوبی سبلان سرچشمه میگیرد. این رودخانه پس از طی 220 کیلومتر و عبور از دره ونیار در شمال شهر تبریز و پس از پیوستن آبهای سرچشمه گرفته از کوه سهند، به دشت وسیع تبریز وارد میشود. رودخانه آجیچای، بعد از مشروب نمودن دشت تبریز به دریاچه ارومیه میریزد. احیای اراضی در سطح 25 هزار هکتار و بهبود اراضی در سطح 15 هزار هکتار، جلوگیری از گسترش شوری اراضی و اصلاح خاکهای شور و قلیایی در سطح 16 هزار هکتار، ارتقای کیفیت آب رودخانه و ایجاد ده هزار شغل جدید به طور مستقیم از کشاورزی، از تأثیرات کلی اقتصادی ـ اجتماعی توسعه دشت تبریز بوده است.
[2] - سد نهند در فاصله ۴۳ کیلومتری شمال شهر تبریز، در نزدیکی روستای تازهکند قرار دارد. این سد با هدف تأمین قسمتی ازآب شهر تبریز بر روی رودخانه نهند - یکی از شاخه های اصلی رودخانه آجیچای- احداث شده است. سد نهند، از نوع خاکی با هسته رُسی مرکزی و حداکثر ارتفاع ۳۵ متر، طول تاج سد، ۷۳۰ متر و عرض آن ۸ متر، تراز کف رودخانه در محل احداث ۱۵۷۰ متر از سطح دریا بوده و ضخامت پوسته در این تراز، حدود ۲۵۰ متر است.
[3] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «باید واقعاً از وزارت نیرو و پیمانکاران این طرح، به خاطر سرعت عمل و به موقع رساندن این طرح، تشکر کنیم. تبریز استحقاق اینگونه خدمات را دارد. چنانچه شهری با این عظمت و با این همه جمعیت و موقعیت ممتاز سیاسی و جغرافیایی و داشتن آبشیرین در زیر سر و کنار خود، مردمش تشنه باشند و این شهر کمآبی داشته باشد، نشان بیعرضگی و یا بیلیاقتی حکومتهای حاکم قبل از انقلاب اسلامی بوده است. به هرحال در نزدیک تبریز، آبی با آن کیفیت عالی که گفتند - شبیه به آب رودخانه کرج- وجود داشته است و این آب در تلخهرود مستهلک میشد و از دست میرفت و تلخ و شور از تبریز عبور میکرد. اکنون با چهار میلیارد تومان و یک میلیون دلار، این آب را مهار کردند و لولهکشی هم کردند و تصفیهخانه هم ساختند و این آب به تبریز میرود. سیمیلیون مترمکعب آب شیرین با کیفیت خوب برای شهری مثل تبریز، کار بزرگی است.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.
[4] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: « ما از قدیم، مردم هریس را به عنوان مردمی متدین و سخت پایبند به دین میشناسیم. با آشنایی که بنده با طلبههای هریسی در حوزه علمیه قم از قدیم داشتم، همیشه ذکر خیر شما مردم بود که از خوبی و پایبندی به معارف اسلامی و اخلاق اسلامی است که الحمدلله این صفت فرهنگی و اسلامی شما به خوبی باقی مانده و تهاجم فرهنگی نتوانسته دستبردی به اخلاق و افکار شما بزند. این اجتماع شکوهمند در این شهر کوچک، نشان همین مطلب است و احساس میکنم، مردم چقدر به دینشان و انقلابشان علاقهمندند. خوشبختانه خدماتی که انقلاب اسلامی خودتان برای این منطقه کرده، به گونهای است که میتواند همه ما را قانع کند که انقلاب برای طبقه محروم و مناطق محروم فوقالعاده کارساز بود. آماری که مطرح کردند، باعث خوشحالی همه ماست و انسان را به وجد میآورد که اکثریت روستاهای این مناطق محروم، آب، برق و راه و تلفن و خانه بهداشت و مدرسه گرفته باشند. این چیزی بود که در زمان رژیم منحوس پهلوی، روستاییان فکرش را هم نمیکردند. روستاییان قانع بودند که مأمورین دولت پهلوی، آنها را اذیت نکنند. به مخیله آنها خطور نمیکرد که روزی راه، آب، برق، مدرسه، تلفن، پزشک و امثال اینها در روستا حاضر بشود که بحمدالله آن صفحه ننگین از تاریخ ما حذف شد و اوراق زرین انقلاب اسلامی، جای آن را گرفت و ما میبینیم که چه شور و شوقی در مناطق دوردست و محروم بهوجود آمده است.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.
[5] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: « اولین سفری که من آمدم و هنوز این راهی که فعلاً مقداری از آن آسفالت است، در اوایل کار ساختش بود؛ مشکلات فراوانی در این منطقه بود. واقعاً آثار فقر و محرومیت، همه جا را گرفته بود و با مردم اینجا که صحبت میکردیم، امیدکمی به آیندة خوب داشتند. الحمدلله در دوران انقلاب، با هدف تأمین عدالت اجتماعی، به اینجا توجه شد، منتها حرکت اصلی را ما از برنامه اول شروع کردیم. به خاطر مشکلات زیربنایی، سرعت به اندازه کافی نبوده و در عین حال، آنچه که اینجا انجام شده و تفاوتی که بین امروز و گذشته هست، واقعاً قابل توجه است؛ از لحاظ مسایل اساسی زندگی، شاخصهای آب و برق و راه و بهداشت و آموزش و مخابرات و به طور کلی ارتباطات، اینها چیزهایی است که مبنای زندگی امروز در جامعه ماست که خوشبختانه با تلاشیکه شده، قدمهای مؤثری برداشته شده و این باعث خوشحالی و سرور هر انسانی است که دلش برای مردم محروم و مورد تبعیض بسوزد.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.
[6] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «آنچه مایةکمال خوشبختی است، بنده در این چند روز، مشاهده کردم که آذربایجان، در یک حرکت بسیارسریع و گامهای بسیاربلند، به طرف رفاه و آسایش و سازندگی و عظمت پیش میرود. در همه زمینهها، نمونههای بسیار روشنی از پیشرفت و تکامل در این استان به چشم میخورد. در مورد مهار آبها که یکی از مهمترین مسایل کشور و منجمله آذربایجان است، تعداد زیادی سدهای بزرگ و کوچک، در همه جای استان یا در دست ساخت و یا در دست مطالعه است. معنای این حرفها، این است که در چند سال آینده، آبهای خدادادی، این نعمتهای آسمانی پُرارزش، دیگر از دست شما مردم آذربایجان بیرون نمیرود و با اینها محصولات مهم غذایی و استراتژیک، باغداری و زراعت بهدست خواهد آمد. حدس زده بودیم که با این برنامهها، در چند سال آینده، برداشت محصول زراعی و باغداری در آذربایجان، سه برابر امروز باشد که میبینید، برای زندگی استان و کشاورزان بسیار مهم است. در بخش معادن، کارهای بسیار بزرگی در دست اقدام است. انواع معادن در این مدت کشف شده و اثبات شده و آماده بهرهبرداری شده، منجمله معدن مس بزرگ سونگون در منطقه خود شما. این معدن مس که تا این لحظه، چهار میلیون تُن مس خالص اثبات شده، یعنی بیش از 13 میلیارد دلار ارزش این معدن مس تا این لحظه است و همینطور اکتشاف ادامه دارد و روز به روز بر مقدار ذخیره آن اضافه میشود. با این معدن، منطقه اهر تبدیل به یکی از مراکز بسیار عمده تولید مس دنیا میشود و مس، امروز یکی از نیازهای همه کشورهای دنیاست.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.
[7] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «توفیق حضور در بین مردم شهرهای محروم و مناطق دورافتاده، برای مسئولان کشور ما باارزش است و تأثیر فراوانی روی روحیه و شیوه کار میگذارد. حضور بسیار وسیع و گسترده و شاداب مردم، مخصوصاً جوانها در صحنه و حمایت شدید از انقلاب و هوشیاری مردم در مسایلجاریکشورکه تحتتاثیر نغمههای شوم و دلسردکنندة بلندگوهای خارجی و انسانهای بیاطلاع و یا نادان داخلی قرار نمیگیرند، حایز اهمیت است. خیلی خوب واضح است که حرکت سازندگی و عمران و آبادی در استان، بسیار سریع و تند ادامه دارد که این از افتخارات برنامه اول است و در آستانه برنامه دوم، موج سازندگی شدیدتر و عمیقتر میشود.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.
[8] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: « اگر ما بتوانیم، ظرف این چهار، پنج سال، بخش قابل توجهی از اراضی دیم و تپه ماهور را تبدیل به آبی کنیم، یک کار ماندنی و مهمی در کشور انجام دادهایم. الان این کار شما، همه با ارزش است، ولی آبیکردن دیمزارها برای من، آثار روشنی دارد؛ یعنی اگر امسال شما مثلاً ده هزار هکتار بتوانید انجام دهید، به همین اندازه محصولمان، همین امسال اضافه میشود و سال آینده جواب میدهد. من امیدوارم در مرکز بعدی که شما برای تحقیقات درست میکنید و سر و کارتان هم با ما خواهد بود، نتیجه این پیشنهاد را از شماها بیینم.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.
[9] - آقای هاشمی در مدت پنج روز سفر به استان آذربایجان شرقی، از 14 شهر بازدید کرد و دهها پروژه را افتتاح نمود.