خاطرات روزانه/ آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۷۴ / کتاب «مرد بحران ها»
خاطره قدسی خانم که هاشمی را به خنده واداشت!!
پنجشنبه 15 تیر 1374 // 7 صفر 1416// 6 جولای 1995
آقای [عباسعلی] وکیلی، [رییس ستادرسیدگی به امورآزادگان] آمد. گزارشکارهای ستاد آزادگان و اقدامات اخیر اقتصادی را داد و کمک بیشتر خواست. آقای جودی، همزندانی سابقم در زمان رژیم گذشته آمد. برای نجات پسرش که در سپاه است و کارش به دادگاه کشیده، استمداد کرد.
آقای [علی] لاریجانی، [رییس سازمان صدا و سیما] آمد. گزارش سفر سریلانکا و بنگلادش را داد. پیشنهادهایی برای همکاری با آنها مطرح کرد. شکایت داشت از زیادهخواهی مدیریت مجلس در استفاده از صداوسیما و نیز آزارهای آنها و [آقای عبدالعلیزاده] استاندار آذربایجانشرقی، در مورد مسأله پرسشنامه اخیر [مرکز تحقیقات صداوسیما]، درباره تُرکها که در آن صداوسیما، متهم به اهانت به تُرکها شده بود.
عصر در خانه کمی با بستگان صحبت کردیم. قدسی، [خواهر عفت]، خاطرهای از قبل از انقلاب نقل کرد که یک بار برای دیدار من، همراه بچهها به زندان میآمدند. یکی از دوستان- شاید آقای [علیاصغر] مُروارید- یک جعبه پرتقال به آنها داده بود که برای من بیاورند؛ چون نتوانستند ملاقات بگیرند، همراه بچهها، جعبه پرتقالها را به بقالی فروختهاند. در همان زمان، آن آقا رسیده و دیده و اینها شرمنده شدهاند!