پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۷۴ / ۲۱ شوال ۱۴۱۵/ ۲۳ مارس ۱۹۹۵
به سوی بندرعباس پرواز کردیم. بعضی از همراهان به رفسنجان رفتند. بلافاصله از فرودگاه با هلیکوپترها به جزیره قشم رفتیم. عفت و مهدی و فاطی و... همراه بودند. با اتومبیلها قسمتی از جزیره را بازدید کردیم. اسکلهها، ساختمانها، بند مهار آب، شهرکهای صنعتی سبک و سنگین، دانشگاه آزاد اسلامی، شهر و چند روستا را دیدیم. از اسکله در دست احداث در شمال جزیره و محل پل لافت که برای پذیرش بارجهای[1] بزرگ احداث میشود و روستای لافت و یک کارگاه لنجسازی و جنگل درختان حرا و مرکز تولید نهال برای درختکاری سمر و حرا نیز بازدید کردیم.
در مسیر مراجعت، آقای [بهروز] بوشهری، [مدیرعامل سازمان منطقهآزاد قشم]، توضیح میداد. در مراجعت، هلیکوپترها در فرودگاه بزرگ در دست احداث رسیدند و ما را برگرداندند. ضمن صرف ناهار، درباره ضرورت کنترل قاچاق صحبت شد. مشکلاتشان را گفتند؛ من جمله عدم همکاری بانکها. به فرودگاه بندرعباس و سپس به کیش مراجعت کردیم. عصر و شب، مقداری در ساحل قدم زدم.
آقای واعظی خبر داد که جراید پاریس، سروصدا راه انداختهاند که فرانسه به ایران اسلحه میفروشد. اجازه گرفت که برای حمایت از دولت فرانسه، تکذیب کنند. نحوة کار یک دستگاه تلفن ماهوارهای را که مهدی برای شرکت ساخت تأسیسات دریایی آورده و در دریا مورد استفاده می باشد، دیدم؛ خیلی جالب و پیشرفت مهمی در صنعت مخابرات است. با این تلفن، با همه جای دنیا، میشود تماس گرفت.
[1] - بارج (Barge )، وسیله حمل آبی مسطح میباشد که بیشتر برای جابجایی اشیای سنگین و در مسافتهای کوتاه و معمولاً در کانالها، دریاچهها و خلیجها مورد استفاده قرار میگیرد. بعضی از بارجها با نیروی محرکه خود حرکت میکنند، اما بعضی دیگر به وسیله کشندة دیگر به حرکت درمیآید که به این کشندهها، یدککش میگویند.