خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه/ آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۷۳ / کتاب «صبر و پیروزی»

خاطرات روزانه/ آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۷۳ / کتاب «صبر و پیروزی»

هاشمی آمپول هپاتیت زد و همسرش پیش کسی رفت که با نیروی معنوی معالجه می کند.

  • چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۷۳

 

چهارشنبه 15 تیر 1373 //26 محرم 1415 // 6 جولای 1994

 

[آقای رافائل کنل]، سفیر جدید کلمبیا برای تقدیم استوارنامه آمد. از فساد قاچاقچیان مواد مخدر و حمایت‌های خارجی‌ها اظهار ناراحتی کرد. [آقای باتیا]، وزیر مشاور در امور خارجه هند آمد و نامه آقای [ناراسیما] رائو، نخست‌وزیر در مورد تجدید دعوت من برای سفر به هند را آورد. گزارش سفر رائو به روسیه را نیز داد و گفت بعد از فروپاشی شوروی، همکاری هند و روسیه ضعیف شده و فعلاً دو کشور، مصمم‌اند همکاری را توسعه بدهند. قرارمان این است که با ایران هم همکاری سه جانبه باشد. مشکل کشمیر را گفت و خواستار کمک ما برای حل مشکل و اختلاف با پاکستان شد. گفتم آماده میانجی‌گری هستیم و همکاری سه جانبه را هم می‌پذیریم و وقت سفر را تعیین خواهم کرد.

آقای [سیدحسن] طاهری خرم‌آبادی و آقای توکلی آمدند و برای بنیاد کمک به شیعیان پاکستان استمداد کردند. مدیران وزارت نیرو و شهرداری تهران و سازمان برنامه آمدند. دربارة طرح عظیم فاضلاب تهران مذاکره شد و تصمیم به اجرا گرفتیم. با گرفتن حق انشعاب، می‌تواند اقتصادی و خودکفا باشد. بیش از صد میلیارد تومان هزینه دارد و همه کار توسط ایرانی‌ها خواهد بود. قرار شد وزارت نیرو و شهرداری تهران همکاری کنند.

عصر نوبت سوم آمپول هپاتیت را تزریق کردم. در جلسه هیأت دولت، بحث استخدام‌های جدید را داشتیم. آقای [حسن] امینیان، سفیرمان در امارات آمد و از تشدید اختلافات دربارة جزایر، اظهار نگرانی کرد.

به خانه آمدم. عفت پیش آقای [حسین] قنبری [قائم] رفته که مدعی است، با دعا و نیروی معنوی معالجه می‌کنند و گویا شاگرد مرحوم [سیدابوالحسن] حافظیان است. کلی از شاگردش، [هادی] پرورنده، بدگویی کرده، اشاره دستی نموده و حبه نباتی برای کسالت سرفه داده و گفته ممکن است، چند بار مراجعه نیاز باشد.

خبر رسید که در نجف‌آباد اصفهان، به خاطر تبعید آقای [شیخ‌عباس] ایزدی به قم، اعتراضاتی در حال انجام است.