بعداز نماز به مجلس رفتم. تا ساعت نه صبح گزارشها را خواندم. ساعت نه و نیم آقای زنجانی مدیر کارخانه کفش ملی آمد و از مرتب شدن آن و سود کارخانه گفت و از گمرک شکایت داشت که بد ترخیص میکنند. به وزارت دارایی تذکر دادم. آقای ]سیدمهدی[هاشمی مسئول واحد
نهضتهای سپاه آمد و نگران وضع خود بود و اعتراف به بینظمیها داشت و چاره جویی میکرد. قرار شد که با وزارت امور خارجه هماهنگ باشد.جمعی از کارکنان مس سرچشمه آمدند که موفق به زیارت امام نشده بودند. برایشان صحبت کردم که کمی جبران شود و از اهمیت کارشان گفتم. آقای ]اسدالله[بادامچیان آمد و راجع به دولت مطالبی گفت که تعدیلش کردم. رضا و محسن عموزادهها آمدند و رضا از نتایج سفرش به مسکو برای سمینار بیابانزدائی گفت. از اسلام زدایی شورویها انتقاد داشت. آقای بهزاد نبوی و رفقایش آمدند و از تأیید امام نسبت به آقای راستی]کاشانی[ که در حقیقت نفی جناح ایشان است ناراحت بودند و چاره جویی میکردند. آقای خلخالی آمد و شبههای را برطرف کرده که نویسنده نامههای موهن را میشناسد. دو نفر که برای بررسی به پاکستان رفته بودند آمدند و گزارش موفقیتها را دادند که ادامه دارد. عصر از دفتر مشاورت امام ]در ارتش[ آمدند و گزارش جزیره خارک را آوردند و معلوم شده که جزیره را با موشکهای روسی دوربرد ـ که هدایت شونده نیست ـ میزنند و اکثراً به هدف نمیخورد و از نابسامانی نیروی هوایی گفتند.هزار نفر از اردوی جوانان خانوادههای شهدا آمدند، برایشان صحبت کردم و مراسمی اجرا کردند. دکتر ]غلامعلی[حداد عادل آمد و از شیوه نوشتن کتب دینی مدارس و ضعف وزارت آموزش و پرورش گفت. شورای عالی دفاع داشتیم. از موفقیتهایمان در کردستان و برنامههای آینده جنگ گفتند. بعد از جلسه مصاحبه کردم*.