یکشنبه 18 مهر
صبح زود به دندانپزشکی رفتم. ساعت هشت به مجلس رسیدم. آقای ]محمد[یزدی جلسه را شروع کرده بود. طرح وزارت اطلاعات مطرح بود که تمام نشد. به دفتر رفتم، کارهای اداری را انجام دادم و گزارشها را خواندم. جو تبلیغاتی دنیای عرب و غرب این است که ایران را جنگ طلب و افراطی معرفی کنند. کشورهای غربی که میخواهند به صدام کمک کنند، با همین موضعگیریها نقش ایفا میکنند.
ظهر شرکت سازنده خانههای پیش ساخته برای مذاکره درباره خانههایی که برای مجلس میسازد، آمده بود. در کنار مجلس قدیم شورا در زمینهایی که رژیم گذشته برای خانه نمایندگان در نظر گرفته بود، مشغول ساختن خانه برای نمایندگان هستیم. از لحاظ رفاه و امنیت لازم است.آقای مصطفی تبریزی نماینده بجنورد آمد و راجع به فشار بر افرادی که در گذشته تمایلی به گروه امت و... داشتند، گله داشت و از خطر راست گرایان میگفت و درباره تحقیق در خصوص وضع مالکیت زمین در تاریخ ایران مشورت کرد.گروهی از مسئولان سواد آموزی خراسان عصر آمدند و راجع به طرح جدید آقای ]محسن[قرائتی نماینده امام در نهضت سواد آموزی اعتراض داشتند. این طرح براساس مقاطعه است؛ یعنی در مقابل هر بیسوادی که باسواد شود مبلغی به جای حقوق منظم به معلم داده میشود.اول شب در شورای مرکزی حزب جمهوری]اسلامی[ شرکت کردم. بحث درباره جایگاه روزنامه حزب بود که تحت اشراف کدام واحد حزب باشد: تبلیغات، هیئت اجرایی، شورای مرکزی یا مستقل. بحث پخته شد اما تمام نشد.آخر شب به خانه آمدم و تلفنی با رفسنجان برای ازدواج محسن با دوشیزه اعظم هاشمی، با پدرش علی آقا هاشمی صحبت کردم. قرار شد که عفت به رفسنجان برود و اعظم را بیاورد تا قبل از محرم عقد خوانده شود. از این ازدواج راضی هستم. اعظم دختر خوبی است. با محسن هم تلفنی صحبت شد. او خیلی عجله دارد و حق هم با اوست. میگفت که چون آقای ]حسینعلی[منتظری سفارش کردهاند، ازدواج میکند.