صبح زود برای شرکت در مراسم فارغالتحصیلی و افسری به محل ستاد سپاه در قصر فیروزه رفتیم. برایشان صحبت کردم و رژه انجام شد. به دفترم آمدم. جمعی از نیروهای لشکر حفاظت [سپاه پاسداران] آمدند. برایشان صحبت کردم و تشویقشان نمودم. دو نفر جانباز قطع نخاعی آمدند. پول، مسکن، ماشین و سفر به خارج برای معالجه میخواستند. کمکشان کردم، ولی نه در حد توقع.
آقای [محسن] رفیق دوست [رئیس بنیاد مستضعفان] آمد. گزارش کار بنیاد را داد و برای ورود اجناس خریده شده، استمداد کرد. آقای [قدرت الله] علیخانی آمد. اظهار وفاداری به رهبری و اظهار خوشحالی از احاله مسئولیت در جهاد از طرف ایشان داشت و برای تداوم کارهای عمرانی استمداد کرد.
[آقایان ساو هلانگ و گوپی نات پی لای] سفیران آکرودتیه برمه و سنگاپور برای تقدیم استوار نامه آمدند. مراسم تشریفاتی است. درباره توجه بیشتر ایران به کشورها و ملل آسیایی هم تأکید کردم.
عصر هیئت دولت جلسه داشت. درباره انفجار لوله گاز در خیابان جمالزاده [تهران] و تلفات جانی و مالی آن مذاکره شد. به وزرا و معاونانم، هریک دو سکه عیدی دادم. دکتر ولایتی گزارش مسائل مربوط به حج و عربستان را داد. اظهار میکنند آماده حل مشکلاند. مصوبات کمیسیونها مطرح شد.
شب آیتالله خامنهای مهمان من بودند. درباره مسائل اقتصادی مذاکره شد. از روند کار، هر دو راضی بودیم. مسائل سپاه و ارتش، حدود کار نیروی هوایی سپاه در حد ترابری و هوانیروز و مسائل نهاجا [= نیروی هوایی ارتش]، سفر ایشان و سفر من در ایام تعطیلی عید نوروز و مقر ایشان در عباسآباد یا منظریه یا جاهای دیگر مطرح شد. حدود ساعت دوازده شب خوابیدم.