ساعت هفت صبح به مجلس رسیدم. در گزارشها مسأله مهمی نبود. مذاکرات ژنو هنوز به جایی نرسیده است. تا آخر در جلسه علنی ماندم. [آقایان مهدی کروبی و حسین هاشمیان] دو نایب رئیس غایب بودند. در تنفس با جانبازان آسایشگاه امام خمینی قیطریه ملاقات کردم. خواستار تشکیل شورایی از نمایندگان خود جانبازان در بنیاد جدید برای نظر دادن در امور جانبازان بودند. از اینکه آسایشگاهشان تحویل بهزیستی شده است، ناراحتند. مدیر بهزیستی را نپذیرفتهاند. خواستند مدیر بنیاد شهید برگردد. نامههای زیادی دارند. خواستار خانه یا ماشین هستند و حقشان است. آنها قطع نخاعیاند. ظهر با فرزندان شهدای رشت و لنگرود ملاقات کردم و برایشان صحبت کردم.
ظهر اعضای کمیسیون کشاورزی آمدند و از کم توجهی به آنها در شورای مشورتی بازسازی گله داشتند. عصر آقای [اصغر] ابراهیمی [مدیرعامل شرکت مترو] آمد. گزارشی از پیشرفت کار متروی تهران داد. از کمبود میلگرد و سختگیری بانک مرکزی در تحویل ارزهای خودشان و عدم همکاری کشتیسازی در استفاده از اسکله برای صدور نفت کوره گله داشت و خواستار تشکیل مجمع [عمومی شرکت مترو] برای تصمیمات اساسی بود و مدعی است معدنی برای منبع ارزی مورد نیاز آینده پیدا کرده است. به [آقای محمد جواد ایروانی] وزیر اقتصاد و آقای [حمید] میرزاده [معاون اجرایی نخست وزیر] برای رفع مشکلاتش تذکر دادم.
اخوی محمد آمد. از کمبود ارز و اعتبار صدا و سیما گفت و خبر سلامتی حاج والده را داد. آقای [سید علی اصغر] حجازی معاون وزارت اطلاعات آمد. درباره مشکل تفرقه امور اطلاعات و مسائل دیگر صحبت کرد. آقای [سیدرضا] زوارهای آمد. درباره سیاست آینده کشور سئوالاتی داشت.
شب تا ساعت هشت و نیم کارهای عقب مانده را انجام دادم. به خانه آمدم. احمدآقا آمد. درباره سیاست بازسازی و عدم همکاریها حرف داشت. آشیخ محمد هاشمیان، مهمانمان بود. گفت رهبر شیخیه، تولیت موقوفاتشان را به ایشان واگذار کرده و خیلی زیاد است. نگرانی دارد که اوقاف دخالت کند و نگذارد درست استفاده شود. خواستار راه حل است. گفتم رونوشت وقفنامهها را بفرستد تا فکری شود.