خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
چهارشنبه 22 تیر | 28 ذیقعده 1408 13 جولای 1988
بعد از نماز صبح تا ساعت هشت صبح مطالعه کردم و به اخبار خارجی و داخلی گوش دادم. تبلیغات منفی غربیها درباره وضع جبهه کم است؛ لابد نمیخواهند. عدهای از پاسداران را برای عیادت مجروحان ارتشی دیروز زبیدات فرستادم. مصدوم سطحی شیمیایی زیاد است ولی مصدوم جدی کم است. اکثراً مرخص شدهاند. بناست خبرنگارها امروز بیایند. با آقای خامنهای تلفنی صحبت کردم که سفر خود به جبهه را تأخیر بیندازند تا اجلاس خبرگان برگزار شود و من به تهران برگردم و وضع را آن گونه که هست بگویم و با امام هم صحبت کنیم و سپس ایشان به جبهه بروند.
جلسهای با فرماندهان سپاه داشتیم. درباره طرح کلی پدافند از خوزستان که اطلاعات و عملیات ستاد کل پیشنهاد داده و مورد تأیید ستاد قرار گرفته، قرار شد دستور اجرا بدهیم. سپس درباره آینده سپاه صحبت کردیم. تمایل حضار این است که به صورت نیروی ویژه پاسدار انقلاب در حدود یکصد و پنجاه گردان بماند و نیروهای اضافی با درجات معادل درجات ارتشی به ارتش بروند و درجات نیروی ویژه، با اسامی دیگر ولی معادل درجات نیروهای ارتشی تنظیم شود. قرار شد پیشنهاد خود را بنویسند و به امضای سران سپاه برای بررسی به ما بدهند.
از منطقه فکه هم اطلاع رسید که بر اثر فشار دشمن، تعادل لشکر 77 از دست رفته و در کنترل فرماندهان نیست و از سپاه کمک خواستهاند. نخست وزیر از قول آقای عابدینی اطلاع داد که نیروهای جمع آوری شده ارتش که در خط پدافندی جدید عین خوش رفتهاند با مواجه شدن با بمباران دشمن، باز هم متفرق شدهاند. معمول نیست که نیروی از هم گسیخته را مجدداً در خط گذاشت، ولی قلت نیرو آن را دیکته میکند.
عصر استانداران خوزستان و خراسان آمدند. انتقادات شدیدی به وضع فرماندهی در جریان شکست زبیدات داشتند که فرماندهان نقش درستی ایفا نکردهاند. سرتیپ جمالی جانشین فرمانده نزاجا [= نیروی زمینی ارتش] آمد و گزارش عملیات دشمن و انهدام نیروهای خودی را داد. دشمن خط مقدم را با فشار شیمیایی شکسته و مدعیاند نیروها در جلو خوب مقاومت کردهاند[1].