خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
یکشنبه 12 تیر | 18 ذیقعده 1408 3 جولای 1988
ساعت شش و نیم صبح به مجلس رفتم و تا ساعت هشت کارهای دفتر را انجام دادم. سپس به مجلس رفتم و تا ساعت نه و نیم در جلسه بودم. به دفترم برگشتم.
آقای [سرتیپ منصور] ستاری [فرمانده نیروی هوایی ارتش] اطلاع داد که یک هواپیمای ایرباس ایرانی بر فراز تنگه هرمز دچار سانحه شده و فرود اضطراری در دریا داشته و از سرنوشت آن بی اطلاعیم. بلافاصله آقای شمخانی اطلاع داد که نیروی دریایی سپاه میگوید با ناوها و هلیکوپترهای آمریکایی درگیر شده، یک قایق ما و یک هلیکوپتر آمریکایی غرق شدهاند و ناو آمریکایی، هواپیمای مسافربری را که همان موقع به آنجا رسیده، با موشک ساقط کرده است. گزارشهای بعدی همین گزارش سپاه را تأیید کرد. جنایت عجیبی است. 290 مسافر و خدمه شهید شدهاند. گفتم سریعاً اعلان کنند که آمریکاییها در اعلان جلو نیفتند.
مهدی و یاسر آمدند. برای رزمندگان نیازمند کمک گرفتند. مهدی و محمد هاشمیان و فرزندان آشیخ حسین[هاشمیان] ، همراه آقای امینی فرمانده گردان غواص از رفسنجان آمدند. نظراتی درباره جنگ ابراز داشتند. امینی مرد شجاعی است. دو برادرش شهید شدهاند و خودش بارها مجروح و مهدی هم مجروح است؛ در شلمچه مجروح شده است.
عصر از لشکر 10 سیدالشهداء آمدند. برای ماشین و امور مالی استمداد کردند. آقای [سیدجمال] ساداتیان آمد. گزارش سفر به کره جنوبی را داد و از آمادگی کرهایها برای همکاری تسلیحاتی گفت. با گروهی از نمایندگان جلسه داشتیم که سئوالاتی و پیشنهادهایی درباره جنگ داشتند. این جلسه دو سه ساعت طول کشید. تا ساعت نه در دفترم کار کردم و سپس به منزل آمدم.