سهشنبه 7 تیر | 13 ذیقعده 1408 28 ژوئن 1988
برای نماز که بلند شدم، خبر دادند حمله دیشب دشمن سریعاً دفع شده است. ساعت پنج و نیم صبح با ماشین به سوی باختران [= کرمانشاه] حرکت کردیم. صبحانه را بین پلدختر و اسلام آباد کنار رودی و زیر درخت بلوطی صرف کردیم. ساعت ده در بین راه با دکتر روحانی درباره نظام آینده نیروهای مسلح مذاکره کردیم. ساعت دوازده و نیم به باختران رسیدیم.
آقای محسن رضائی تلفنی از حلبچه اطلاع داد که حمله دیشب دشمن تا ساعت ده امروز ادامه داشته و در دو سه نقطه به خطوط ما در شاخ شمیران نفوذ کرده و سپس دفع شده است. شش تیپ دشمن در حمله شرکت داشته؛ راضی بود. معلوم شد گزارش امروز صبح که حمله دیشب دفع شده بوده، درست نبود.
متأسفانه شرایط بد جاری به گونهای است که از این وضع هم باید خیلی خشنود باشیم که در این مورد دشمن ناموفق بوده.
عصر آقای [علیرضا] جعفری از قرارگاه رمضان که از خارج آمده بود و مذاکرات زیادی با [جلال] طالبانی [رهبر اتحادیه میهنی کردستان عراق] داشته و طالبانی مطالب فراوانی در ارتباط با جنگ و روسها و سوریه و کردها و 000 مطرح کرده بود، توضیح داد. مطلب تازه قابل اعتمادی نداشت. سئوالاتی داشت که باید جواب داد.
آقای محسن رضائی بنا بود بیاید. به خاطر دیر رفتن هلیکوپتر و نیاز به ماندن شب در منطقه، قرار شد فردا صبح بیاید. با گروهی از اعضای قرارگاه رمضان ملاقات کردم و برای آنها درباره کیفیت عمل و برخوردشان با مردم عراق صحبت کردم.
آقای [میرحسین موسوی] نخست وزیر، اعضای ستاد را برای تصویب فرستاده بود که با تغییراتی تصویب کردم. آقای [محمد اسماعیل] کوثری فرمانده لشکر 27 آمد. برای تأمین خودرو لشکر و اعزام نیروی بیشتر استمداد کرد و شرح برخورد دیشب با عراقیان را داد.