خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
یکشنبه 25 دی | 7 جمادی الثانی 1409 15 ژانویه 1989
ساعت پنج بامداد پاسدارها بیدارم کردند. سحری خوردم و دیگر نخوابیدم. تا ساعت هشت صبح کارها را انجام دادم. آقای [مرتضی] الویری آمد. درباره اصلاحیه بودجه مذاکره کردیم. قبل از شروع جلسه با نمایندگان درباره نظر وزرای اقتصاد و برنامه و بودجه، مبنی بر لزوم سری بودن بحثهای کسر بودجه و ضرر پخش آن از تریبون مجلس صحبت کردیم. قرار شد در جلسه عصر در این باره شور شود. تا ساعت ده ونیم در جلسه ماندم . طرح اصلاح آئین نامه که سه جلسه وقتمان را گرفته بود، به خاطر خامی آن مسکوت ماند.
قبل از ظهر [وارطان] وارطانیان و [آرطاوس] باغومیان نمایندگان ارامنه آمدند. از سفر شوروی برگشتهاند. آنها برای بردن کمک به زلزله زدگان [ارمنستان] رفته بودند. گزارشی دادند و نامه رهبر کل ارامنه را که در روسیه است، و یک آلبوم عکس از مظاهر و مناطق خرابیهای زلزله آوردند.
ظهر آقای [امین] بیانک نماینده اهواز آمد. درباره مسائل خوزستان از [محسن میردامادی] استاندار حمایت کرد و برای تجهیز بیمارستان اهواز، پانصد هزار دلار ارز از سهم دفاع گرفت. عصر آقای حسنی سعدی آمد. گزارش وضع جبهه را گفت و کمک خواست و برای فرماندهان ترفیع تقاضا کرد. سرتیپ صالحی آمد. سیاستهای آموزشی نظامی را گفت و از عدم تمکین بعضی از نظامیان انتقاد نمود؛ قرار شد سختگیری کنیم.
افطار را در دفترم خوردم. محافظان برایم چلوکباب گرفته بودند. تا ساعت هفت و نیم کارها را انجام دادم و به خانه آمدم. بخش زیادی از تهران را خاموش دیدم؛ لابد عیبی در خطوط انتقال نیرو پیدا شده است.