خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
یکشنبه 18 دی | 29 جمادی الاول 1409 8 ژانویه 1989
ساعت پنج و ربع بیدار شدم. با شیر و خرما سحری خوردم و تا ساعت هشت صبح کارهای عقب مانده را انجام دادم. در گزارشها کنفرانس [بینالمللی ممنوعیت کاربرد سلاحهای شیمیایی در] پاریس در صدر است و نامه امام به گورباچف هم مورد بحث است. تا ساعت ده و نیم در جلسه علنی ماندم .
پیش از ظهر سفرایمان در کشورهای جنوب خلیج فارس آمدند. گزارش سمینار درباره مسائل منطقه و جمعبندی بحثها را دادند. سیاست حرکت به سوی تحسین روابط را تأیید کردم. ظهر آقای [مهدی] آخوندزاده و آقای مصطفوی سفرایمان در لندن و بن آمدند. گزارش وضع روابط را دادند. از آمادگی انگلیس و آلمان [غربی] برای توسعه روابط اقتصادی گفتند و مشورت کردند.
عصر آقای [رسول] صدیقی نماینده بناب و ملکان آمد. او در لیزر تخصص دارد و با سپاه و سازمان انرژی هستهای کار میکند. اطلاعات مفیدی داد و پیشنهادهایی در تمرکز و تحسین صنایع هستهای و لیزر داشت.
آقایان [محمد] سلامتی و [محمد] معزی آمدند. گزارش سفر به شوروی به همراه هیأت اقتصادی را دادند و خواستار پیگیری تفاهم نامهها و توسعه روابط بودند. به خودشان گفتم پیگیری کنند و گفتم اعزام هیأت پارلمانی به شوروی را تنظیم کنند. آقای [محسن] قرائتی همراه جمعی از همکاران و نظامیان آمدند. طرحی برای سواد آموزی در نیروهای مسلح داشتند که تأیید کردم و مبلغ بیست میلیون تومان برای نهضت سوادآموزی دادم. افطار کردم. پاسداران افطار تهیه کرده بودند.
آقای [محمد جواد] لاریجانی آمد و شرح مذاکرات هیأت ابلاغ پیام امام به گورباچف را داد. گفت که گورباچف با هیأت گرم گرفته و با خانم دباغ دست داده. در ابتدای ورود، خانم دباغ از زیر چادر دست داده ولی آخر جلسه، گورباچف دستش را زیر چادر برده و دست خانم دباغ را گرفته و او را به خاطر مبارزات و فعالیتهای اجتماعی تحسین کرده. خود خانم دباغ هم امروز صبح مراجعه کرد و از این رویداد اظهار اضطراب کرد که او را دلداری دادم. شب به خانه آمدم. خانم مطهری و فرزندانش آمدند و برای کاغذ چاپ کتابهای شهید مطهری استمداد کردند.