سهشنبه 19 مهر 1367 | 29 صفر 1409 11 اکتبر 1988
به مجلس رفتیم. تا ساعت هشت صبح در دفتر کار کردم. پس از افتتاح جلسه علنی، برای شرکت در جلسه بررسی سیاست بازسازی به دفتر ریاست جمهوری رفتم که تا ظهر طول کشید. تصویب شد که ساخت مسکن در شهرهای مخروبه تقدم داشته باشد و در مورد قصرشیرین و مهران، برای اسکان مردم و انتقال شهر به نقطه مناسب تر بررسی شود. درباره توجه به خانوادههای شهدا و معلولان جنگ مذاکره شد.
دکتر ولایتی آمد. خبر آورد که مأمور سفارت عراق در آلمان به سفارتخانه ما رفته و پیشنهاد کرده که نمایندهای از سوی من برای مذاکره خصوصی به دور از چشم سازمان ملل با آنها انتخاب شود. مشورت کردیم؛ احتمال اینکه عراق با این حیله میخواهد خود را از فشار جهانی که از طریق سازمان ملل و شورای امنیت بر او وارد میشود، نجات دهد، کم نیست. لذا قرار شد یکی از مأموران وزارت خارجه برود و ضمن ابراز جدی بودن ما در صلح بگوید که مذاکرات در همان روال کار قطعنامه و زیر نظر دبیرکل باید انجام شود.
بعد از ناهار، احمدآقا گزارش ملاقات با آیتالله منتظری را داد که ایشان خواسته بقیه اعضای گروه سید مهدی [هاشمی قهدریجانی] از زندان آزاد شوند. قرار شد نظر جلسه را احمدآقا به امام منتقل کنند. برای استراحت به مجلس رفتم. عصر آقای سخائی سفیرمان از دوبی آمد و هدایای مردم آنجا [شامل چهارصد گرم طلا و بیش از یک میلیون ریال وجه نقد] برای جنگ را آورد و گفت دوبی خواستار توسعه تجارت در جهت صدور میوهجات ایران در مقابل اجناس و کالاهای صنعتی وارداتی خودش است.
آقای [محسن] کنگرلو [مشاور نخست وزیر] آمد و برای ادامه مذاکره با فرانسه اجازه خواست به آنجا سفر کند. گفتم که سران قوا موافق نیستند، چون در دوره مذاکرات قبلی خوب عمل نشده و فرانسویها به تعهدات خود عمل نکردند.
نخست وزیر و [سید حسن] فیروزآبادی و [بهزاد] نبوی و [مسعود روغنی] زنجانی آمدند. برای سیاست خریدهای تسلیحاتی و تقویت بیمه رفاهی و خطوط پدافندی و تشکیلات ارتش و سپاه و مسائل ستاد کل مذاکره کردیم. شب به جلسه مجمع تشخیص مصلحت رفتم. درباره لایحه مدارس غیر دولتی و مبارزه با موادمخدر بحث شد و به گزارش سازمان بازرسی کل کشور در مورد اثر تعزیرات حکومتی گوش دادیم.
بعد از شام برای استراحت به مجلس رفتم. چون محافظان برای برنامه فردا، کار زیادی داشتند، خواستند که به منزل نروم تا فرصت تنظیم امور فردا را داشته باشند