خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
یکشنبه 27 شهریور | 6 صفر 1409 18 سپتامبر 1988
ساعت هفت صبح به مجلس رسیدم. در جلسه علنی تا ده و نیم ماندم. چند مصوبه ساده داشتیم. با آقایان [مهدی] کروبی و [سید محمد] خاتمی درباره اعلان رقم شهدا مذاکره کردیم. دنیا تعداد شهدای ما را خیلی بیشتر از عدد واقعی تصور می‌کنند.
ظهر نمایندگان خوزستان آمدند و درباره بازسازی استان نظراتی ارائه دادند. عصر آقای [محمدباقر] مهدوی کرمانی رئیس دادگاه خانواده آمد. او پیشنهاد داشت که خودشان را امام به عنوان رئیس دیوان عالی کشور و رئیس شورای‌عالی قضایی نصب کنند. از این فکر تعجب کردم، ولی اظهار تعجب نکردم. فکر می‌کند می‌تواند همه مشکلات قضایی را رفع کند.
آقای دکتر [محمدعلی] نجفی نامزد وزارت آموزش و پرورش آمد. برنامه خود را گفت و در کیفیت بحث و مذاکره با خطوط موجود در مجلس پیش از رأی صحبت کرد. [سرتیپ حسین حسنی سعدی] فرمانده نزاجا [= نیروی زمینی ارتش] آمد. برای گرفتن ترفیع افرادش اصرار داشت.
شب جلسه سران قوا در دفتر من بود. [آقای مجید قاسمی] رئیس بانک مرکزی آمد، برای گرفتن اجازه وام ارزی که قرار شده قبلا نخست وزیر بررسی کند و نظر بدهد. دکتر ولایتی و [سیروس] ناصری آمدند. گزارش مذاکرات ژنو را دادند و برای شیوه مذاکره در آینده مشورت کردند.
آقای [حمید] میرزاده [معاون اجرایی نخست وزیر] که عازم سفر چین است، آمد. اجازه گرفت که پیشنهاد چین در خصوص دادن یک میلیارد دلار اعتبار برای اجرای طرح‌ها و خرید برای مدت پنج سال با سود دو درصد را قبول کنند، ولی پروژه‌ها را به تصویب جلسه برساند
امروز عصر فرزند کوچک آقای ربانی شیرازی هم آمد. او برای تشکیل یک سازمان حقوقی برای دفاع از حقوق خانواده‌های شهدا مشورت کرد؛ موافقت کردم. پیشنهاد داشت که وابسته به فرماندهی نیروهای مسلح باشد که نپذیرفتم و گفتم وابسته به بنیاد شهید باشد.