پنجشنبه 27 مرداد | 5 محرم 1409 18 آگوست 1988
ساعت نه و نیم به مجلس رفتم. تا ده گزارشها خوانده شد. آقای [سیروس] ناصری از وزارت خارجه آمد و در مورد مسائل آتشبس مشورت کرد. احتمال تاخیر در عقبنشینی عراق با عجلهای که عراق در استفاده از شطالعرب دارد، میتواند توازن ایجاد کند.
معاون وزیر خارجه چین آمد. پیام دوستی و توسعه روابط آورد. پیامی به غلام اسحاقخان در مورد مرگ ضیاءالحق امضاء کردم. با آقای خامنهای در گلف تلفنی صحبت کردم و درباره رفتن ایشان برای تشییع جنازه به پاکستان صحبت شد.
عصر آقای محتشمی [وزیر کشور] آمد. درباره نیروهای انتظامی و پاکسازی در کردستان و احتمال ادغام نیروها مذاکره کرد. آقای مهندس [رجبعلی] طاهری آمد. درباره جنگ و صلح صحبت کرد و خواستار کار در رابطه با نیروهای مسلح شد.
آقایان مسیح مهاجری و محمد رضا بهشتی آمدند. درباره امور جاری صلح، بازسازی و روابط با غرب مذاکره شد. تا ساعت نه شب در دفترم کار کردم. به سپاه و نزاجا دستور داده شد، سعی کنند تا زمان آتشبس، به هر مقدار ممکن در جاهایی که از مرز عقب هستند، خود را به مرز نزدیک کنند. به منزل آمدم.