سهشنبه 11 مرداد | 18 ذیحجه 1408 2 آگوست 1988
به رادیوهای انگلیس و آمریکا گوش دادم. به نظر میرسد که دبیرکل [سازمان ملل] تصمیم گرفته در آینده نزدیک اعلان آتشبس کند. انتشار گزارش مثبت بررسی استفاده از سلاح شیمیایی و نظر دبیرکل که به ضرر عراق و به نفع ما است، اثر خوبی دارد. نظر دادهاند عراق به طور وسیع از سلاح ممنوع شیمیایی علیه نظامیان و غیر نظامیان استفاده میکند و با اینکه برخی از سربازان عراقی هم مصدوم شدهاند، معلوم نیست که در اثر شیمیایی ایران باشد.
محسن و اشرف مرعشی [= خواهر همسر آقای هاشمی] آمدند و صبحانه را با ما خوردند. جای مهدی و یاسر خالی است. نزدیک ساعت ده صبح همگی برای شرکت در راهپیمایی بیعت با امام رفتیم. محسن و عفت و بچهها جداگانه رفتند. من به خیابان انقلاب رفتم و چند صد متری راه رفتم. مردم از دیدن من به هیجان آمدند و ابراز احساسات کردند. روحیه و صفای مردم برایم لذت بخش بود. انبوه جمعیت راهپیما قابل توجه است و میگویند بی نظیر در تاریخ انقلاب و شادی مردم جالب است و شاید به خاطر به پایان رسیدن جنگ باشد.
ظهر در منزل تنهایی ناهار خوردم. از مطبخ بیت امام آوردند. بچهها به رستوران رفته بودند. آیتالله خامنهای از جبهه تلفن کردند و پیشنهاد داشتند اجازه عملیات به نیروها بدهم. گفتم احتمال درگیری بدون هدف درست و تلفات فراوان دو طرف میرود و به علاوه نیاز به اجازه امام دارد؛ علاوه بر بررسی مصلحت.
عصر احمدآقا آمد و گفت آقای خامنهای به ایشان هم تلفن کردهاند و همین پیام را به امام دادهاند و امام نظر مخالف دادهاند و گفتهاند ما اعلان کردهایم در صلح جدی هستیم و برای مردم خودمان هم سوال انگیز است؛ در حد مقابله به مثل عمل شود.
آقای [علی] فلاحیان از منطقه تلفن کرد و گفت یکی از سران منافقین به نام فرهاد الفت دستگیر شده و اطلاعات خوبی میدهد.شب هم عفت مهمان بیت امام بود و من تنها بودم. آقای [محمدجواد] لاریجانی درباره بند مربوط به شطالعرب در طرح اجرایی دبیرکل [سازمان ملل] تلفنی مشورت کرد که گفتم مبنا همان قرارداد 1975 الجزایر است.