خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه/ آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۷ / کتاب پایان دفاع آغاز بازسازی

خاطرات روزانه/ آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۷ / کتاب پایان دفاع آغاز بازسازی

احمد وحیدی فرماندار نظامی کرمانشاه شد

  • پنجشنبه ۶ مرداد ۱۳۶۷
بازگشت هاشمی از عملیات مرصاد

 

پنجشنبه 6 مرداد   |    13 ذیحجه 1408                     28 جولای 1988

اول وقت آقای سنجقی و آقای [نورعلی] شوشتری فرمانده قرارگاه نجف اطلاع دادند که از دیشب از چهار محور به منافقین حمله شده، از تنگه چهار زبر و گردنه حسن‌آباد و سه راهی اسلام‌آباد و داخل شهر اسلام‌آباد و در همه محورها به پیش رفته‌ایم و پیشرفت ادامه دارد و آقای [نورعلی] شوشتری امید دارد که امروز کارشان یکسره خواهد شد وحدس می‌زند حدوداً چهار هزار نفر در منطقه هستند. اگر به خوبی پیش برود، ضربه غیر قابل جبرانی به آنها وارد خواهد شد.

نخست وزیر تلفنی از تداخل کار آقای [احمد] وحیدی [فرماندار نظامی کرمانشاه] با استانداری گفت و چاره‌جویی کرد. آقای [سیروس] ناصری [سفیر ایران در مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو]  از تهران تلفنی گفت اصرار عراق بر مذاکره مستقیم را در شورای امنیت به این گونه حل کرده‌اند که این گونه موارد را به حکمیت [آقای خاویر پرز دکوئیار] دبیرکل [سازمان ملل] واگذار کرده‌ایم.

پس از اطمینان از شکست حمله مشترک منافقین و عراق و تثبیت وضع، ساعت هفت به سوی همدان حرکت کردیم. ساعت ده و نیم به پایگاه نوژه رسیدیم. با فرماندهان پایگاه و خلبان‌ها گفتگو کردم. از عملیات علیه منافقین خیلی راضی بودند. با شوق برای زدن و بمباران آنها می‌روند؛ کینه عجیبی نسبت به آنها پیدا کرده‌اند.

از باختران خبر گرفتیم. معلوم شد درگیری در جاده اسلام‌آباد - باختران نزدیک به پایان است و منافقین حسابی قلع و قمع می‌شوند. از خلبان‌ها تشکر کردم. در روز گذشته، عراق پایگاه را بمباران و رادار  را منهدم کرده است. گفتند بمب‌های خوشه‌ای به کار می‌برده که در فضا منفجر می‌شود و حدود ششصد بمب کوچک را به زمین می‌ریزد که با فیوزهای زمان‌بندی شده تا شش ساعت بعد منفجر می‌شوند. تلاش‌های جالبی برای خنثی کردن آنها کرده‌اند. یک نمونه از بمب کوچک منفجر شده با تیر را به مهدی دادند. چتر هم دارد.

از خلبان‌ها و افسران حاضر در آنجا، نظراتشان را درباره آتش بس پرسیدم. جواب جالبی دادند و گفتند ما جان برکف در خدمت نظام و امام و کشوریم؛ هر چه که صلاح بدانند اطاعت می‌کنیم. با هواپیما به تهران آمدیم و نزدیک ظهر رسیدیم. مراجعات زیادی درباره مسائل جاری و مخصوصاً مربوط به آتش‌بس داشتیم.

از جبهه خبر دادند که کار جاده تمام شده و نیروها به طرف شهر اسلام‌آباد    و جنگل‌های اطراف  برای تعقیب منافقین فراری می‌روند . می‌گویند در شنودشان  شنیده  می‌شود که به رجوی و صدام دشنام می‌دهند که آنها را به قتلگاه فرستاده‌اند. عصر سرتیپ جمالی آمد و نتیجه مذاکره با هیأت فنی سازمان ملل برای مقدمات آتش‌بس را آورد. توافق‌ها را خواند. چند تذکر اصلاحی دادم. می‌خواست که در تبلیغات عملیات مرصاد از نیروی زمینی ارتش هم بگویند. گفتم در حدی که شرکت داشته‌اند، گفته شود. هوانیروز و نیروی هوایی، مستقل عمل کرده‌اند.

وزیر نفت آمد. درباره خریدهای دفاعی مشورت کرد و بر حل مسائل با غرب برای استفاده از آنها در اجرای قطعنامه و کمیته تعیین متجاوز تأکید داشت. آقایان [محمد جواد] لاریجانی و[سیروس]  ناصری برای مشورت در امور مذاکرات و شورای امنیت و اجرای بندهای قطعنامه و کیفیت برخورد با آمریکا و انگلیس و روسیه آمدند. وزارت خارجه کمیته‌ای در وزارتخانه، برای هدایت کار تنظیم کرده که امور را هدایت کنند.

شب از منطقه خبر دادند که اسلام‌آباد را پاکسازی کرده‌اند و به سوی کرند پیش می‌روند و تلفات منافقین سر به چهار هزار نفر می‌زند و بیش از یک هزار خودرو به همراه داشته‌اند.

با آیت‌الله خامنه‌ای که در خوزستانند و آقای نخست وزیر، درباره امور جنگ مذاکره کردم. آقای [محمد علی] نظران [دبیر شورای عالی دفاع و مسئول کمیسیون اسرا] ، گزارشی از مذاکره هیأت صلیب سرخ دادکه برای مقدمات تبادل اسرا آمده‌اند.