خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
یکشنبه 22 آبان 1367 | 2 ربیعالثانی 1409 13 نوامبر 1988
ساعت هفت و نیم صبح به مجلس رسیدم. گزارشها مسئله تازه مهمی نداشت. تا نه و نیم در جلسه علنی بودم. به شورای بازسازی رفتم. درباره مسئله افغانستان و سیاستهای کشاورزی و صنعتی بحث شد.
برای ملاقات با [آقای صاحب زاده یعقوب خان] وزیر خارجه پاکستان به مجلس برگشتم. ملاقات طولانی شد. درباره تحسین روابط با عربستان سعودی و مسئله افغانستان مفصل حرف زد. قرار شد به میانجیگری با عربستان سعودی ادامه دهد. مشکل عمده مسئله حج است. در مورد افغانستان، طرح مجاهدین برای تأسیس شورای جهادی صد نفره و انتخاب دولت موقت و... گفت؛ به نظرم کامل نیست. دو سه سئوال کردم که جواب نداشت و گفت تکمیل میشود: سرنوشت طرفداران حکومت فعلی کابل، سهم مجاهدان شیعه و رأی مردم تحت حاکمیت رژیم کابل. پیام آمریکاییها را مبنی بر تمایل به حل مشکلات فیمابین با مذاکره مستقیم گفت که گفتم اول باید مدتی دست از خصومت بردارند و اموال ما را آزاد کنند تا جو مناسب به وجود آید. اجازه خواست که هیأت نظامی پاکستان برای همکاری در امور نظامی به ایران بیاید؛ موافقت کردم.
ظهر آقایان هراتی و شهیدی آمدند. گزارش سفر به هند و پاکستان را دادند. برای توسعه کار تبلیغات و برای شیعیان پاکستان و هند و امام جمعه دهلی کمک مالی خواستند. عصر مدیر کلها و مسئولان آموزش و پرورش به ملاقات آمدند. دکتر [محمد علی] نجفی [وزیر آموزش و پرورش] گزارش داد و من هم صحبت مفصلی کردم و اولویت آن را در بازسازی تأکید نمودم[1].
آقایان ناطق نوری و [محمد رضا] باهنر آمدند. درباره سیاست بازسازی، ریاست جمهوری آینده من و تعویض دولت صحبت کردند. فرمانده نزاجا [= نیروی زمینی ارتش] آمد. گزارش وضع نزاجا را داد و برای تدارک استمداد کرد. تا ساعت هشت و نیم در دفترم کار کردم و سپس به خانه آمدم. شام و نوشتن خاطرات و سپس استراحت. دیشب و امروز باران خوبی در تهران بارید؛ اولین باران مفصل پائیزی است.