شنبه 14 آبان 1367 | 24 ربیعالاول 1409 5 نوامبر 1988
تا ساعت نه صبح در خانه کار کردم. به مجلس رفتم. سعیدالذاکرین [مسئول روابط عمومی مجلس] آمد. درباره تعاونی مسکن کارکنان مجلس و کارهای روابط عمومی مذاکره داشت. آقای [علی اصغر] گرانمایهپور استاندار چهار محال و بختیاری آمد. او را عزل کردهاند و از اعمال غرض خطی شکایت داشت. آقای فرزاد دبیری آمد. نظراتی درباره سیاست بازسازی و به طور کلی سیاست کشور داشت. ظهر آقای [سید مجید] هدایتزاده آمد. درباره فروش نفت و پیشنهادهای فروش اسلحه اطلاعاتی داد.
دستخط نامه جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق
آمریکا به آقای هاشمی
عصر جمعی از خانوادههای شهدای قیدار آمدند. از مسئولان شهر شکایت داشتند که بعد از شکست آقای [محسن] رهامی در انتخابات، با مردم بد رفتاری میکنند و از اداره اوقاف به خاطر سختگیری در مورد اراضی موقوفه شاکی بودند. اخیراً سندی پیدا شده که کل منطقه [قیدار] وقف است؛ در مشروعیت وقف آنجا شبهه ایجاد شده است. قرار شد بررسی کنیم.
آقای مسعود بارزانی [رهبر حزب دموکرات کردستان عراق] آمد. گزارش وضع کردهای عراق و فشارهای بعث عراق و اذیتهای ترکیه را گفت و برای امور رفاهی و تسهیلات سیاسی استمداد کرد؛ از ما راضیاند.
شب جلسه سران قوا در دفتر آقای خامنهای بود. نامه [جیمی] کارتر مطرح شد. قرار شد کسی به ملاقات او نرود. خواسته است که در آلمان با مأموران ما ملاقات کنند. قرار شد خبر [ارسال] نامهاش را خودمان پخش کنیم. در مورد خواست فرانسه برای ارتباط، قرار شد پیگیری شود. نسبت به اهل حق و سنیها در مناطق غرب، قرار شد دستور خوش رفتاری داده شود. مسئله بهائیها هم در مجمع تشخیص مصلحت مطرح گردید و در مورد لباس و حجاب هم مقداری بحث شد؛ نظر این بود که از سختگیریهای بیمورد مثل مقنعه در مدارس دخترانه که مرد در آنجا نیست، رنگ لباس و امثال اینها، [پرهیز و ] کمتر زمختی شود. درباره بنیاد جانبازان هم مذاکره شد. دیر وقت به خانه رسیدم.