ساعت شش صبح بیدار شدیم. بعد از نماز و استماع اخبار و صرف صبحانه از راه شوشتر، از دزفول عازم اهواز شدیم. قبل از حرکت، کمی در خیابانهای پایگاه وحدتی پیادهروی کردیم. خیلی باصفا و خوشهواست. کمی هم با ماشین در خیابانهای شهر دزفول گشتیم. آثار خرابیهای بمباران و موشکباران زیاد است ولی آنطور که انسان از اخبار میفهمد، شهر خراب نیست و شهر سر پا به نظر میرسد. جمعیت زیادی در شهر به چشم نخورد. جمعه و تعطیل است. در بین راه دزفول تا اهواز از طریق شوشتر، تقریباًهمهجا دو طرف جاده اراضی کشاورزی سبزی و سرسبز است؛ واقعاً که حاصلخیز است. در بین راه با دکتر روحانی درباره نیازهای تسلیحاتی و ارز لازم برای ارتش و سپاه و... و طریقه کنترل مصرف ارز مذاکره کردیم.
ساعت ده به اهواز رسیدیم. آقای رفیقدوست هم که دیشب از تهران راه افتاده بود، تازه رسید. اطلاع داد که احتمالاً عملیات محدودی در پیش داریم. قرار نبود محدود باشد و تردید داریم که با توجه به قطع بمباران شهرها و احتمال تجدید آن در صورت شروع عملیات، عملیاتِ محدود به صلاح باشد. منتظر رسیدن خبر از قرارگاه مقدم میمانیم. گزارشها را خواندم. جراید آلمان نوعاً از عکسالعمل شدید ایران در مقابل برنامه فکاهی تلویزیون آلمان که به امام اهانت کرده، تعجب کردهاند و دولت آلمان ترسیده است. عکسالعمل زیاد شدید بوده است.