شنبه 31 خرداد 1365 در منزل بودم. تا ساعت هشتونیم صبح در کتابخانهام کار کردم. به سرهنگ ]مصطفی[ترابی گفتم به سرهنگ ]عباس[بابائی در مورد عملیات برون مرزی تأکید کند. مدتی است دستور جدی برای مقابله به مثل در مورد مراکز صنعتی عراق دادهایم، اما غیر از یک مورد، درست انجام نشده است. دلیل آن کمبود هواپیماست. آقای دعاگو آمد. از کیفیت معالجهاش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمی درمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریخته است. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم و همچنین در مورد اعزام بیماران به خارج و ایجاد سیستم فاضلاب در شهرها و برگرداندن آب تصفیه شده آنها برای مصارف غیر شرب به منازل و واگذاری شاهراهها به بخش خصوصی مطالبی داشت. در مورد نرفتن سرمسئولیت ریاست کمیته شمیران مشورت کرد؛ موافقت کردم. عصر آقای عاصمیپور و جمعی از مسئولان نفت در جنوب آمدند. گزارش خسارات وارده بر اثر بمبارانهای اخیر عراق را دادند و برای تامین قطعه و پدافند استمداد کردند. از فداکاریهای کارکنان در بازسازی و حفاظت تأسیسات شرحی دادند. اعضای شورای سپاه لبنان آمدند. از مشکلات شورای لبنان گفتند و از تازه کاری سفیرمان در سوریه و ضعف او و از ایذاءهای سوریه نسبت به حزبالله و عدم وجود مرجع قوی در تهران برای امور لبنان گله داشتند. حاجیه والده آمدند. از مشهد برگشتهاند. همشیره فاطمه به علت کسالت قلبی بستری شده است. احمدآقا آمد. راجع به جنگ، اعلامیههائی که اخیراً در حمایت ارتش و علیه سپاه منتشر میشوندو مسأله سید مهدیهاشمی مذاکره شد. آقای ]محسن[کنگرلو اطلاع داد که واسط آمریکاییها تماس گرفته و اظهار آمادگی بیشتر، برای توجه به خواستهها در مقابل آزادی گروگانها کرده است.