خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
جمعه 16 خرداد 1365 تا ساعت ده و نیم صبح مطالعه میکردم. همراه با اهل خانه برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم. شرکت مردم در راهپیمائی روز جهانی قدس، خیلی وسیع و خوب بود. سفرای کشورهای اسلامی هم آمده بودند. عصر آقایان رمضانی و مرعشی از دادسرای انقلاب آمدند و گزارشی از وضع پروندهها دادند. چند مورد از مسئولان خرید دولتی در وزارت نفت و بازرگانی و بهداری که در معاملات انجام شده از خارجیها پورسانت گرفتهاند، تحت تعقیبند و راجع به کیفیت برخورد با آنها مشورت کردند. گفتم قاطعیت همراه با تدبیر که نتوانند جوسازی کنند. نگران بودند که روابط مانع کار شود. گفتم همه سران قوا از تعقیب و کیفر مجرمان حمایت میکنند. احمدآقا آمد. از نامه تذکر شصتوسه نماینده ]جناح راست مجلس[ در مورد پرونده انفجار نخست وزیری گله کرد. گفتم ممکن است آنها نمیدانستهاند که امام دخالت کردهاند. در مورد جنگ برای اطلاع امام توضیح دادم. در مورد دانشگاه آزاد اسلامی صحبت کردیم. گفت نامهای که به امام در خصوص نقاط نظر مخالفان دادهام، جلوی امام است و هنوز نخواندهاند.شب بعد از افطار همشیرهزاده مهدی شریفیان آمد. جزو گروهی است که در لشکر ثارالله آموزش غواصی برای خط شکنی در عملیات علیه عراق دیدهاند. فعلاً به آنها مرخصی دادهاند. با حدود یکصدوپنجاه نفر از همرزمانش عازم مشهد هستند. وقت ملاقات خواستند. قرار شد بعد از مراجعت بیایند.
آقای روحانی شریک زمین منزل حمید و سعید لاهوتی، برای تفکیک زمین کمک خواست. گفتم به روال عادی عمل کنند. گفت شهرداری چیها رشوه میخواهند. گفتم کمک کند که آنها را شناسائی کنیم. اطلاع داد در مورد ارز مورد نیاز ماشینآلات کارخانه ساخت گچهای تخته سیاه که وزارت صنایع چهارمیلیون وهفتصدهزار فرانک سوئیس را تأئید کرده، توانسته معامله را در آلمان به هفتصد هزار مارک تمام کند. به نخست وزیر تلفنی گفتم موضوع را پیگیری کنند که از این ناحیه، ممکن است فساد مالی زیادی کشف شود. ارز بیشتر میگیرند و از تفاوت قیمت رسمی و آزاد سود میبرند. آقایان معیری و ولایتی درباره برخورد با سوئیس و فرانسه در مورد اخراج ]مسعود[رجوی گزارش تلفنی دادند که به زودی ]از فرانسه[ اخراج میشود.