خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
یکشنبه 14 اردیبهشت 1365 صبح زود به مجلس آمدم. باران میبارد. از جبهه سراغ گرفتم. آقای شمخانی گفت حادثه مهمی ندارند، ولی براثر بارندگی، رودخانهها طغیان کردهاند و ممکن است در جادههای هور مشکل پیش آید. در جلسه علنی تا تنفس شرکت کردم. طرح نهاد ریاست جمهوری در دستور بود. در تنفس برای پاسداران مرودشت و همدان و خانوادههای شهدای فریدن صحبت کردم. آقای رضایی از صحبت آقای صیاد در جلسه معاونان نیروی زمینی که در جهت تضعیف گروه سرهنگ جمالی بوده، تلفنی شکایت کرد. ظهر آقای ]عطااله[ فضایلی ]نماینده سمیرم[ آمد و از مخالفت مسئولان اجرائی سمیرم گلایه داشت. آقای ]سیدکاظم[ اکرمی ]وزیر آموزش و پرورش[ آمد و اجازه جواب دادن به روزنامه رسالت را خواست. آقای قادری ]نماینده پیرانشهر[ آمد و از اوضاع کردستان گفت؛ مدعی است عراق از منطقه تصرفی عملیات قادر عقب نشسته است. آقای مهدوی آمد و گزارش کار آقای سیاح ـ که مدعی ساختن موشک زمین به زمین است ـ را داد.عصر ]مسئولان[ کمیتههای تبلیغات جنگ آمدند. برای آنها مفصلاً صحبت کردم. با دیگر سران قوا با اتومبیل به قم رفتیم. شب مهمان آقای منتظری بودیم. ایشان طرحی برای ادغام نیروهای مسلح و ارتش و سپاه و ژاندارمری و کمیتهها و شهربانی ارائه داد. اصل ایده مورد قبول همه بود ولی در زمان و کیفیت آن، نیاز به مطالعه بیشتر دیده شد. ساعت دو بامداد به تهران رسیدیم. هنوز باران میبارید. عصر آقای مشایخی، هم زندانی قبل از انقلاب که اکنون در سپاه کردستان خدمت میکند، آمد و از ضعف همه شاکی بود.