خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»

  • جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۶۵

جمعه 22 اسفند 1365  احوال آقای آذری قمی را پرسیدم؛ امیدوار است. تا ساعت ده و چهل و پنج دقیقه در خانه برای نماز جمعه مطالعه کردم. برف و باران در تهران می‌بارید. به نماز جمعه رفتم. هنگام خطبه‌ها، باران متوقف شد. عصر آقای ]علی اصغر[ مروارید آمد. برای تثبیت وضع محل بنیاد انقلاب و پرونده امید نجف‌آبادی کمک خواست. نمونه کار بنیاد انقلاب در جمع کردن متون فقهی قدیمی در یک کتاب را آورد. آقای امیر عراقی آمد. از وزارت نفت استعفا داده است. پسر همشیره زاده ملکه همراه بستگان برای عقد ازدواج آمدند. شب احمدآقا آمد. امام نسبت به اظهارات در جلسه سالگرد حزب انتقاد کرده‌اند. درباره آینده ارتش و سپاه هم بحث کردیم. قرار شد نظر امام را استفسار کنیم، تا سیاست مان در ارتباط با نیروی دریایی و نیروی هوایی سپاه روشن شود. سپاه برای توسعه آنها اصرار دارد و باید هدف نهائی امام روشن شود.