خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
چهارشنبه 13 اسفند 1365 بعد از نماز آقای سنجقی آمد و اطلاع داد که دیشب به علت بارندگی و باد شدید، نیروهای رزمنده تحرکی نداشتهاند. سرهنگ ترابی و دکتر روحانی اطلاع دادند نیروی زمینی ارتش در منطقه حاجعمران حمله کرده و لشکر 64 ارومیه، توانسته اهداف خود را بگیرد. تا عصر دوسه بار سرهنگ حسنی سعدی موفقیتها را توضیح داد و سرانجام معلوم شد ارتفاع 2519 و بالهای آن را گرفتهاند و بیش از دویست اسیر و مقادیری غنائم به دست آوردهاند. این پیروزی برای ارتش بسیار گرانبهاست و ممکن است شروع سلسله عملیات محدود دیگری باشد و در جنگ هم تاثیر شایانی خواهد داشت. باران و برف و تگرگ در سراسر ایران میبارد. من هم تمام روز در اتاقم ماندم و بیرون نرفتم. دکتر روحانی و ترابی به امیدیه رفته بودند. عصر آمدند. شب فرماندهان توپخانه سپاه و جمعی از فرماندهان توپخانه ارتش که در والفجر هشت و کربلای چهار و کربلای پنج مامور به سپاه بودند، آمدند. برای آنها سخنرانی کردم و تشویق نمودم. گزارش وضع توپخانه سپاه را دادند. پیشرفت زیادی کردهاند. مجموعاً حدود شصت گردان توپ دارند. توپها بیشتر از انواع شرقی است. نیازها را گفتند. سه نفر از پزشکان سپاه آمدند. از موفقیتهای امداد و درمان جنگ گفتند که معدل زمان رساندن مجروح جنگی از خط مقدم به بیمارستان را به کمتر از سه ساعت رسانده بودند و مدعیاند این معدل در جنگ جهانی اول 48 ساعت و جنگ جهانی دوم 24 ساعت و در جنگ ویتنام 8 ساعت بوده است. از کمبود پزشک جراح و نیازها گفتند. فیلم پیروزیهای جنوب و شمال را دیدیم؛ خوب است. آقای شمخانی اطلاع داد که امشب برنامه حمله وسیعی در جنوب کانال ماهی دارند. ساعت دوازده شب گفت عملیات شروع شده و در چند محور درگیر شدهاند. ساعت یک بامداد خوابیدم.