خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»

  • چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۶۵

چهارشنبه 29 بهمن 1365   دیشب برف بارید. ساعت نه صبح به مجلس رسیدم. ]آقای موسی رفان[ فرمانده نیروی هوایی سپاه آمد. در مورد پدافند هوایی موشکی و خرید موشک زمین به زمین صحبت شد. قرار شد دو سایت چینی در تبریز و قم برقرار شود. آقای موسویان آمد. در مورد آئین نامه روابط دفتر ]ریاست مجلس[ و روابط عمومی صحبت شد.فرماندهان لشکر سیدالشهداء(ع) آمدند. گزارش عملیات کربلای پنج را دادند و من هم صحبت کردم. توضیحاتی درباره شرکت ]پسرم[ مهدی در جبهه، به آقای فضلی دادم.آقای ری‌شهری آمد و درباره پرونده احمد کاشانی و گروه مربوطه و سیاست جدید فرانسه در ارتباط با ایران توضیح داد. خانم ]آقای[ احمد کاشانی آمد و برای پرونده شوهرش استمداد کرد. گفت تلفنی از او خواسته که از من استمداد کند. آقای نقاشیان آمد. خواستار همکاری با وزارت اطلاعات بود. به آقای ری‌شهری تذکر دادم. آقای ]محمد مهدی[ پورگل ]نماینده بندر انزلی[ آمد. از تعطیل شدن کار تالاب انزلی با فشار محیط زیست شاکی است. آقای ]مهدی[مهدی‌زاده نماینده گناباد آمد و درباره نیازهای آن شهر ـ آب و دانشکده پزشکی و... ـ استمداد کرد. عصر آقای ]غلامعباس[ زائری برای کارهای مجلس مراجعه داشت. آقای مهندس ]حسین[ طاهری پیشنهادهایی درباره جنگ داشت.دکتر روحانی آمد. برنامه سفر فردا را تنظیم کردیم. آقای عبدالله نوری آمد و درباره مصوبات کمیسیون برنامه و بودجه توضیح داد. شب سران قوا مهمان آقای موسوی اردبیلی بودند. خبر رسید که عراق اعلان کرده از فردا ظهر بمباران شهرها را قطع می‌کند. باعث خوشحالی و تعجب شد. احتمال می‌رود که با فشار روسها باشد. احتمال دیگر این است که مقاومت مردم ما، آنها را مایوس کرده است. اگر فشار روسها هم باشد، خود معلول مقاومت مردم است که معلوم شد برای عراق و روسها، اثر معکوس مورد نظرشان از بمباران به دست آمده است. درباره جنگ و روابط با روسها و سوریه و لیبی و بودجه خسارات شهرها و... بحث شد. شام را با فرماندهان لشکر سیدالشهدا(ع) که مهمان آقای خامنه‌ای بودند، صرف کردیم. دیر وقت به خانه رفتم.