خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
دوشنبه 27 بهمن 1365 امروز صبح برای ملاقات مجروحان جنگ به بیمارستان نور افشان رفتم. با حدود نود نفر ملاقات و احوالپرسی کردم و هدیه دادم. برای کارکنان صحبت کردم. وضع بیمارستان خوب بود و مجروحان از مدیریت پزشکان راضی بودند. ظهر به مجلس آمدم. عصر آقای نقاشیان آمد و گفت یکی از شخصیتهای آمریکایی از او خواسته که اجازه بدهیم آقای ریگان تماس تلفنی بگیرد. گفتم شیطنت در کار است و باید با سران قوا و امام مشورت شود. هیأت رئیسه مجلس برای بررسی امنیت مجلس در مقابل خطر بمباران، جلسه داشت. قرار شد فعلا در همان محل معمولی کار ادامه داشته باشد و اگر وضع بحرانی شد، جلسه عمومی را به زیر زمین ببریم. آقای صالحی فرمانده سپاه حفاظت آمد. درباره مسئول تیم حفاظت من و مسئول انتظامات مجلس مذاکره کرد. از ساعت نه و نیم، اعضای کمیسیونهای دفاع و برنامه و وبودجه آمدند. درباره بودجه کل کشور بحث شد. یک نظر این بود که بودجه را جنگی کنیم و از اعتبارات عمرانی بزنیم. بالاخره قرار شد بودجه جنگ را به اندازه مصرف سال گذشته بدهیم و سوبسید ]= یارانه[ را از برق و سوخت برداریم و بعضی از وزارتخانهها را مسئول ترمیم مشکل شهرهای بمباران شده کنیم. ساعت ده شب به خانه رسیدم.