سهشنبه 23 دی 1365
بعد از نماز صبح با آقای شمخانی تلفنی صحبت کردم. دیشب توانستهاند یکی از قرارگاههای مهم دشمن در شرق رود دویجی را تصرف کنند و نیروی کافی وارد جزیره بوارین کنند. دیشب هم وارد شده بودند، ولی چون مشکل همان قرارگاه باقی بوده، پیشرفتی حاصل نشده بود. آقای محسن رضایی اطلاع داد که موشک به بغداد زده شده است. دستور دادم حل مسئله نفوذ دشمن در میان دو بخش در اولویت قرار گیرد. قرار است برای نظارت بر عملیات ارتش به غرب بروم.
آقای [احمد ] وحیدی آمد. از قربانی فر نقل کرد که به کنگر لو گفته نظامیان شوروی به عراق آمدهاند و هدایت عملیات در مقابل ما را به عهده گرفتهاند. لحن شوروی در حمایت از عراق، اخیراً صریح و گستاخ شده است.
ساعت نه صبح بهسوی غرب حرکت کردیم. در بین راه از اندیمشک وضع جبهه را پرسیدیم. نگران بودیم، چون نیروهای گارد رئیسجمهور عراق، امروز پاتک سنگینی آغاز کردهاند. ناهار را در کافهای در نزدیک کوهدشت خوردیم و نماز ظهر را همانجا خواندیم. نزدیک غروب به اسلامآباد غرب رسیدیم. تازه بمباران شده بود. مردم شهر را تخلیه کرده بودند و شبیه تعطیل عمومی بود، حتی پمپبنزینها هم کار نمیکرد.
اول شب به قرارگاه غرب نیروی زمینی ارتش در ارتفاعات مشرف به سومار و نفت شهر رسیدیم.(1) در بین راه بعد از کوهدشت تا اینجا، همهجا از میان جنگلهای بلوط گذشتیم. خوشبختانه در غرب اینهمه جنگل خوب داریم. در قرارگاه، آقای حسنی سعدی و آقای جمالی گفتند که دیشب یک اسیر عراقی گرفتهایم. او گفته که از عملیات ما مطلعاند و آنها هم یک درجهدار از ما اسیر گرفتهاند. نظرشان را راجع به انجام عملیات خواستم. گفتند بهتر است عمل بکنیم. آنها برای انجام عملیات جلوتر رفتند. من هم در قرارگاه به انتظار ماندم. احمد آقا تلفنی پیغام داد که زدن موشک به بغداد خیلی مؤثر بوده، بازهم زده شود. گفتم بزنند. بعد از نماز و شام، دعای توسل خواندیم. ساعت ده ونیم، عملیات با رمز یا فاطمه الزهرا (س) آغاز شد. نیروی زمینی با پنج لشکر عمل میکند. از بام قرارگاه، خواستم منظره را ببینم، ولی جز صدای توپها و برق آتش سلاحها، چیزی قابل تشخیص نبود. به انتظار نتیجه ماندیم. اطلاع رسید عراق، خرمآباد و باختران را بمباران کرده و در جنوب موفقیت داشتهایم.
*********************************************************************
این قرارگاه در سال ۱۳۵۹ با هدف هدایت و کنترل عملیات های ارتش در غرب کشور فعال شد. پست کنترل و دژبانی ارتش در غرب کشور نیز از سال ۱۳۶۱ برای تامین امنیت منطقه و جاده ایوان به سومار در نزدیکی روستای چهل زرعی فعال بوده که تا پایان جنگ فعال بود.
درمانگاه صحرایی بهداری ارتش نیز در سال ۱۳۶۰ در کنار منطقه چهل زرعی راه اندازی شد تا ضمن ارائه خدمات به اهالی منطقه به درمان موقت و اعزام مجروحان جبهه سومار به بیمارستان های ایلام و کرمانشاه اقدام کند. این قرارگاه در جریان عملیات کربلای ۶ در تاریخ ۲۳ دی ماه سال ۱۳۶۵ در سومار و نفت شهر، فرماندهی عملیات را بر عهده داشت و آیت الله هاشمی رفسنجانی به طور مخفیانه در شب عملیات در این قرارگاه حضور یافت.»