دوشنبه 15 دی 1365 تا ساعت نه صبح در دفترم به انجام کارها و خواندن گزارشها پرداختم. آقای دکتر ]موسی[ زرگر آمد. اهمیت بیمارستان سینا را گفت و خواستار تحویل ساختمان وزارت آموزش و پرورش بود. این ساختمان از طرف شورای انقلاب به بیمارستان سینا واگذار شده است. دکتر محمد زاده و دکتر لاله از اساتید دانشگاه شهید بهشتی آمدند. ]دخترم[ فاطی شاگرد آنها است و برایشان وقت گرفته است. از مشکلات برنامهریزی و نفوذ غیر انقلابیها گفتند. آقای بهرامی از دادگاه لاهه آمد. نگران پروندههای تابعیت مضاعف است. از کم کاری دفتر و آقای افتخار جهرمی شاکی بود و از آینده دادگاه نگران است. آقای ریاضی آمد. گزارش خریدهای نظامی را داد. آقای ترکان آمد. از پروژه نوسازی و تولید وسایل دفاع شیمیایی و پیشرفت کار ساخت موشک و مهمات گزارش داد. برای گرفتن ارز و ریال بیشتر استمداد کرد. آقای رفیقدوست برای دریافت پول بیشتر برای جنگ آمد. اخوی محمد ]رئیس سازمان صدا و سیما[ آمد و از ارز جنگ، برای بازسازی ابزار آسیب دیده امکانات رادیو، تلویزیون در جنگ، سهمیهای خواست. آقای ]غلامعباس[ زائری برای مسأله ارز مسافرت نمایندگان آمد. آقای صفائی آمد و وضع باختران را گفت. عصر آقای ریشهری آمد. گفت نامه ای به امام نوشته و پیشنهاد کرده سیدهادی ]هاشمی داماد آیتالله منتظری[ به یکی از شهرهای دور تبعید شود و تحت نظر باشد. نظر من این است که ماموریت به یکی از کشورهای خارجی ـ مثلاً از طرف وزارت ارشاد ـ داده شود. شب به خانه رفتم. کاظم ـ همشیرهزاده ـ و حسینآقا مرعشی ]برادر همسرم[ برای کارهای دیگران مراجعه نمودند.