خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
سهشنبه 2 دی 1365 دو سه ساعت خوابیدم. ساعت شش صبح برای نماز بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. خاطرات را نوشتم و به اخبار صبح ایران، آمریکا و انگلیس گوش دادم. هنوز بحران رسوایی آمریکا دوام دارد. تلفنی با آقای خامنهای در تهران صحبت کردم. در مورد مسأله آقای منتظری هنوز نتیجهای نگرفتهاند و همچنان بر تعقیب آسید هادی ]هاشمی[ اصرار دارند. برای اینکه غیبت من از تهران توجیه شود، قرار شد به بوشهر مسافرت کنیم. نزدیک ظهر با دو هواپیما با جمعی از همراهان به بوشهر آمدیم. استقبال رسمی به عمل آمد و در پایگاه هوایی مستقر شدیم. پس از ناهار با سه هلیکوپتر از روستاهای سیلزده اطراف پل موند بازدید کردیم. در کنار چادرهای اهالی سیل زده روستای درویشی ]در شهرستان دشتی[ نشستیم. با اهالی صحبت کردم. از امداد راضی بودند. کمبودهایی هم داشتند. گفتند چهار روز در محاصره سیل ماندهاند، تا هلیکوپترهای نیروی دریایی رسیدهاند.شب در محل مصلای نماز جمعه برای مردم سخنرانی کردم و سپس در استانداری با مسئولان شهر و استان صحبت کردم. مسائل مهم بوشهر، کم آبی و فاضلاب است. شب مهمان نیروی هوایی بودیم. اطلاع دادند که امروز شهر باختران به شدت بمباران شده و به جاهای دیگر هم حمله شده است. ما هم مقابله به مثل کردهایم. از تأخیر حمله، با توجه به تراکم نیروها و وسعت شرارت عراقیها مردم ناراضی ولی ساکتند.