خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
امروز هم مثل دیروز باران میبارید. تا ساعت ده ونیم در جلسه علنی مجلس بودم. در تنفس، خواهران عضو بسیج مقابل مجلس آمدند. برای آنها سخنرانی کردم. آقایان ]محسن مجتهد[ شبستری ]نماینده تهران[ و ]مراد علی[ احمدی ]نماینده سنقر و کلیایی[ و عدهای از نمایندگان، جداگانه برای کارهای مربوطه خودشان و کمبودهایشان آمدند. عصر انجمن اسلامی سازمان آموزش فنی حرفهای و وزیر آموزش و پرورش و معاونان آمدند. درباره اصلاحات در نظام آموزشی و مشکلات کمی حقوق معلمان و برخورد با نمایندگان و قوه قضائیه مطالبی مطرح شد. آنها را به رعایت اعتدال توصیه کردم. شب با دیگر سران قوا، مهمان آقای اردبیلی بودیم. تلفنی از آقای رفیقدوست، نتیجه سفرش به سوریه را گرفتم. با آقای رضایی درباره عملیات صحبت شد. آقای دکتر ولایتی نتایج سفر به سوریه را گفت و مشکل فلسطینیها و امل را در لبنان، و اجازه سوریه برای استفاده از مرزهای آنها برای ورود ما به عراق و سخت گیریهای لیبی از دادن بقیه موشک های موعود را شرح داد. احمدآقا نظر امام را در مورد پخش مصاحبه سید مهدی هاشمی ]از تلویزیون[ گفت و قرار شد در جلسه آینده با امام صحبت کنیم. به نخست وزیر گفتم که درباره آقای سالاری با عجله قضاوت کرده است، مجدداً بررسی نمایند. دیر وقت به خانه رسیدم.