خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
جمعه 11 مهر1365 تا ساعت ده ونیم صبح در منزل برای خطبههای جمعه مطالعه کردم. نماز جمعه را اقامه نمودم. در پایان دعا کردم و در دعا برای مرضای مسلمین، مریض منظور گفتم. چون چنین دعائی از من در نماز جمعه، کم سابقه یا بی سابقه بود، خیلیها حدس زدند که امام مریضند و مراجعات تلفنی زیادی داشتیم.شب اخویزاده محمد و آقای توکلی آمدند. در مورد سهام شرکت البرز قم و برنامه آینده آن و اقدامات عمرانی و کشاورزی در آنجا مذاکره شد. آقای رحیم صفوی تلفنی از انجام عملیاتی با همکاری طالبانیها در خاک عراق در جاده دیانا علیه یک مرکز نظامی عراق گفت و برای تخلیه مجروحان، هلیکوپتر خواست. به سرهنگ ترابی گفتم به نیروی زمینی بگوید، پنج هلیکوپتر در اختیار قرارگاه حمزه بگذارند.