خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
جمعه 31 مرداد 1365 در برنامه غبار روبی ضریح مطهر امام رضا(ع) شرکت کردم. آقایان ]لطفالله[صافی ]گلپایگانی[ و مهدوی کنی، امامی کاشانی، رسولی ]محلاتی[، جوادی ]آملی[، ]محمدرضا[توسلی، فردوسی و ]واعظ[طبسی هم بودند. بیش از پنجاه میلیون تومان پول و مقدار زیادی طلا به عنوان نذر از طرف زوار در این مدت پنج ماه در ضریح مقدس ریخته شده بود. بعد از برداشت پولها ضریح را جارو کردیم و با گلاب شستیم. زیارت خوبی بود. لابد مردم از دو سه ساعت ممنوعیت حضور در حرم ناراحت میشوند. همراهان ما و پاسداران محافظ آمدند.مدیر کل اطلاعات استان ]خراسان[ آمد. راجع به کارهای جاسوسی افغانها و روسها و ضدانقلاب و مشکلات اختلافات خطی گفت. از طرح بازسازی فلکه و کتابخانه بزرگ آستانه بازدید کردیم. طرح بسیار عظیمی است. عصر در مرکز بسیجیان مشهد برای آنها سخنرانی کردم و از آنجا به فرودگاه رفتیم. مصاحبه کردم و اول شب وارد مهرآباد شدیم. در رفت و برگشت در هواپیما از همراهان احوالپرسی کردم.از این سفر راضی و ممنون بودند. شب اوضاع را از نخست وزیر و رئیس جمهور تلفنی پرسیدم. آقای خامنهای شرح مأموریت وزیر خارجه سوریه را دادند که عمدتاً برای شفاعت کشورهای جنوب خلیج فارس مخصوصاً عربستان آمده بود، که ما آنها را به خاطر حمایت عراق تنبیه نکنیم. گزارشها را آوردند، خواندم.