خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
پنجشنبه 30 مرداد 1365 اول وقت به زیارت حرم شریف رفتم و در مراسم صبحگاه مشترک نیروهای مسلح در پادگان لشکر 77 خراسان شرکت نمودم و برای آنها سخنرانی کردم. مراسم رژه را برگزار کردند و از همان جا برای بازدید از سایت کبکان که آمریکاییها در زمان شاه برای کنترل عملیات هستهای و موشکی و ماهوارهای شوروی احداث کردهاند، عازم کبکان شدیم. دو، سه ساعتی صرف استماع توضیحات مسئولان کردم. معلوم نیست که در آینده بتوانیم از آن بهره برداری کنیم یا خیر. باید برای رفع نواقص فنی دستگاهها ویاد گرفتن شیوه کار آن فکری کنیم. با سه هلیکوپتر رفته بودیم. ارتفاعات مهمی است که برای کنترل خاک شوروی اهمیت فوقالعادهای دارد، ولی به خاطر احتراز از حساس شدن روسها، فعلاً ما نمیتوانیم بهرهگیری کنیم. قرار شد خبر بازدید ما پخش نشود. ظهر به مشهد برگشتیم. عصر در محل دانشگاه امام رضا(ع) با طلاب حرف زدم. جلسه مهمی بود. من هم مفصلاً درباره وظایف روحانیت در این مقطع صحبت کردم. عبور پیاده از میان مردم در صحنهای مطهر و اطراف آن برایم لذت بخش بود. مردم هم که ناگهان ما را در میان خود میدیدند، خوشحال میشدند. شب همراهانم در محل اقامتم، مهمان آستان قدس رضوی بودند.