خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
سهشنبه 24 تیر 1365 صبح در جلسه علنی مجلس شرکت کردم. ساعت نه صبح به دفترم آمدم. آقای شاملو از اداره قوانین مجلس برای کارهای اداری آمد. سعیدالذاکرین ]معاون روابط عمومی مجلس[ برای کسب اجازه انتقال به شرکت نفت آمد. آقای ریشهری آمد و درباره باندی که شبنامه به نفع ارتش و علیه سپاه پخش میکنند، مذاکره کردیم. تا حدودی به آنها رسیدهایم. از موفقیتهایی در نفوذ در عناصر ضد انقلاب و نیز از ضربهای که امروز در خاک عراق به نیروهای قرارگاه رمضان وارد آمده گزارشی داد. پیش از ظهر در جلسه شورای عالی پشتیبانی جنگ شرکت کردم. ظهر سفرا و کاردارانمان در کشورهای آفریقائی و عربی آمدند. برای آنها صحبت کردم. عصر آقایان هادی و روحانی آمدند. درباره تحسین روابط با فرانسه و انگلیس و اجازه به انگلیس برای معرفی سفیر تأکید داشتند.عصر مجلس خبرگان جلسه داشت. بحث با اصرار آقای خامنهای بر لزوم عدم تفکیک رهبری و مرجعیت متمرکز شد و ناتمام ماند. شب جمعی از نمایندگان که عازم اردوگاه آموزش نظامی برای رفتن به جبهه هستند، آمدند. آقای ]صادق[احسانبخش امام جمعه رشت آمد. از نیازهای استان ]گیلان[ گفت، از جمله تأمین نیازهای کارخانههای چای و... آقای علی محمد دستغیب آمد. از تعادل خودش در برخورد با آقای ]محیالدین[حائری ]شیرازی[ گفت و از تندی برادرش ]آقای محمد مهدی دستغیب[ و ]احمد[نجابت گله داشت. شب در مجلس ماندم.