خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
یکشنبه 21 اردیبهشت 1365 ساعت دو و بیست وپنج دقیقه بامداد برای سحری خوردن از خواب برخاستم و عفت، فاطی، مهدی و یاسر را بیدار کردم. ساعت سهونیم، بعد از سحری و نماز خوابیدم. ساعت هفت به طرف مجلس آمدیم. در گزارشها مطلب مهمی نبود. در دستور مجلس لایحه شوراهای روستائی بود. تا ساعت دهونیم درجلسه ماندم. به دفترم آمدم. قرار شد در جلسات ماه مبارک رمضان تنفس ندهیم و بیست دقیقه به ظهر ختم کنیم که بعضی از آقایان نمایندگان به مساجد برسند. آقای محسن رضایی گفت دیشب دشمن حملهای کرده و شکست خورده و چند اسیر داده است. در دفتر آقای خامنهای، برای ستاد عالی پشتیبانی جنگ جلسه داشتیم. اساسنامه را اصلاح کردیم. ظهر دو ملاقات داشتم: ]آقای محمد حسن اختری[ سفیر جدیدمان در سوریه و نماینده ارومیه. عصر آقایان یونسی و رازینی اعضای دادگاه جبهه آمدند. پیشرفتی در کارشان ندیدم. گزارشی از لبنان شامل اطلاعاتی درباره جهاد اسلامی و گروههای دیگر لبنان و امکانات کار و نیازها رسید. سرهنگ ]محمد حسین[ جلالی وزیر دفاع آمد. از مشکلات کارش گفت و اظهار تمایل به کنارهگیری و جایگزین شدن توسط آقای صیاد را نمود. افطار به منزل رفتم.