خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۳/ کتاب «به سوی سرنوشت»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۳/ کتاب «به سوی سرنوشت»

صیاد شیرازی معاونت محسن رضایی را قبول نکرد *** در ملاقات بهزاد نبوی و هاشمی چه گذشت؟

  • تهران
  • چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۶۳

صبح زود در راه مجلس، سری به نمایشگاه بین‌المللی تهران زدم. مشغول آماده کردن غرفه‌ها - برای چند روز دیگر که با شرکت ۳۷ کشور افتتاح می‌شود - هستند. انبار اشیاء عتیقه و اجناس قیمتی بنیاد مستضعفان را بازدید کردم؛ خیلی عجیب و عظیم است. این گونه اجناس را از خانه‌های عوامل رژیم شاه که اموالشان مصادره شده، جمع کرده‌اند. هزاران قطعه اشیاء نفیس است که بعضی از آنها عتیقه و گران قیمت است و می‌تواند چند موزه را پرکند. تا به حال حفظ شده و باید برای آینده آنها فکری کرد. بعضی از آنها باید به فروش برود و بعضی‌ها را هم باید در موزه‌ها نگه‌داشت. قرار است اشیاء قابل فروش، پشتوانه ساختمانهای بنیاد مستضعفان باشد.

    ساعت ۸ صبح، به دفترم رفتم. گروهی از باختران آمده بودند و به نفع آقای زرندی علیه مخالفان ایشان حرف داشتند و از آقای [محمدعلی] موحدی کرمانی امام جمعه هم شاکی بودند. در باختران، دو جریان محافظه‌کار و رادیکال اختلاف دارند. [اعضای] کمیته برگزاری هفته جنگ آمدند. گزارش کار و برنامه‌ها را دادند و من هم نظراتی ابراز کردم.

    معاونان فرمانده نیروی زمینی آمدند. گزارشی از گردانهای جدید التأسیس "قدس" دادند که جالب است؛ ۵۳ گردان در میدان دارند که از افراد احتیاط تشکیل شده است. فرمانده دانشکده افسری گفت، داوطلب [برای دوره افسری] خیلی کم دارند - به علت مشکلات تحصیل و کمی حقوق ارتشیان - و نیاز کشور را تأمین نمی‌کند. آقای کامران راجع به [تصدی مسئولیت] اطلاعات ارتش، سرهنگ هاشمی را پیشنهاد داد.

    آقای بهزاد نبوی همراه آقای [محمدامین] سازگارا آمد. سازگارا شرح ماجرای بازداشت و آزادیش را داد. در رابطه با انفجار ساختمان نخست وزیری از ایشان بازجوئی شده است. سپس به دستور امام، با دو سه نفر دیگر آزاد شده‌اند. قرار شده بازجوئی [از متهمین پرونده] در محیط خارج [از زندان] انجام شود که بوی باندبازی و حرکت سیاسی نداشته باشد و مسئولان را به صرف آنها، بدنام نکنند. آقای [احمد] توکلی آمد. راجع به اساسنامه شرکت مسکن بنیاد مستضعفان، پیشنهاداتی داشت. عینک ساز برای اندازه گرفتن عینکم آمد.

    عصر، در جلسه شورای‌عالی دفاع شرکت کردم. بحث بیشتر در مورد ترمیم حقوق ارتشی‌ها بود. سپس با فرماندهان سپاه و نیروی زمینی و رئیس جمهور جلسه داشتیم. طرح‌های آقایان محسن رضائی و صیاد [شیرازی] را برای آخرین بار، مورد بحث قرار دادیم و بالاخره طرح محسن [رضایی] پذیرفته شد. طبق پیشنهاد خود صیاد و موافقت امام، قرار شد محسن فرمانده عملیات و صیاد به عنوان معاون او عمل کنند؛ اما فقط خود ما از این تصمیم مطلع باشیم. صیاد با اینکه این نتیجه، با پیشنهاد خودش به دست آمده بود، ناراحت بود، ولی پذیرفت؛ تا ببینیم چه خواهد شد.

    مدت‌هاست که زمزمه عملیات بزرگ و تهاجمی بر سر زبان هاست، و رسانه‌ها درباره آن تحلیل و گمانه‌زنی دارند و نیروهایی به این عنوان به جبهه رفته‌اند.

    سپس جلسه سران قوا، با حضور احمد آقا و [علی اکبر ولایتی] وزیر امور خارجه تشکیل شد. راجع به [فروش] نفت [به] سوریه بحث شد که به قرارداد عمل نمی‌کند. قرار شد ۲ ماه مهلت پرداخت بدهیم و اگر نپرداختند، صدور نفت را قطع کنیم.

    راجع به وضعی که آقای دکتر [محمود] کاشانی در لاهه که درگیری با داوران دیگر دارد، با حضور آقای [گودرز] افتخار جهرمی، بحث شد. نخست وزیر بنا دارد آقای کاشانی را بردارد و مدعی شد او درگیر شده و نخست وزیر می‌تواند او را بردارد. قرار شد به نامه مونز، درخصوص نصب داور [به جای دکتر محمود کاشانی] و تهدید به انتخاب رئیس اعتراض شود. سعی شود در مورد ادعاهای کنسرسیوم نفت به مصالحه برسند. درباره سفر رئیس جمهور به سوریه و لیبی و الجزایر هم بحث شد. دیر وقت به خانه آمدم.