خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۳/ کتاب «به سوی سرنوشت»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۳/ کتاب «به سوی سرنوشت»

آقای خامنه‌ای از کم توجهی من به حزب گله داشت، من گفتم جناح بازی‌ها در حزب مایه دلسردی است، حزب باید صحیح عمل کند.

  • تهران
  • یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۶۳

    صبح زود، به دفتر رئیس جمهور رفتم و با ایشان راجع به دو طرح آقایان صیاد و محسن رضائی بحث کردیم. طرح آقای رضائی را قبول کردیم و [طرح] صیاد غیر عملی تشخیص داده شد. راجع به وزارت دفاع و ستاد مشترک و فرمانده نیروی دریائی و نماینده امام در شورای‌عالی دفاع هم بحث و تصمیم‌گیری شد. قرار شد با امام هم مطرح کنیم. راجع به حزب [جمهوری اسلامی] هم کمی بحث کردیم؛ آقای خامنه‌ای از کم توجهی من به حزب گله داشت، من گفتم جناح بازی‌ها در حزب مایه دلسردی است، حزب باید صحیح عمل کند.

    به دفترم رفتم و تا ساعت ۲ بعد از ظهر، ملاقات انجام دادم. سروان بهزادپور، افسر اخراجی ژاندارمری آمد. برای [پیدا کردن] کار، کمک می‌خواست؛ به وزیر کشور ارجاع دادم. آقایان [غلام عباس] زائری و [حسین] محلوجی [از کارپردازان مجلس] آمدند؛ برای کارهای مجلس و تأمین بودجه برای خرید ماشین‌های نمایندگان و تأمین منزل نمایندگان و مشکل تخلیه نشدن منازل نمایندگان از طرف نمایندگان سابق.

    آقای [حسین] نیلی وزیر معادن [وفلزات] آمد و از عدم پذیرش ملاقات توسط آیت‌الله منتظری ناراحت بود و کمک می‌خواست. گزارشی از وضع معادن داد و راضی بود. درباره کیفیت برخورد با انجمن‌های اسلامی - که با ایشان مخالفت می‌کنند - مشورت کرد. [آقای امیر میر] نماینده زاهدان آمد. از ادامه زندانی بودن سیستانیها در زاهدان گله داشت. برای رفتن به زاهدان، به خاطر وحشت از دادستانی انقلاب، کمک می‌خواست.

    آقای فرشاد مؤمنی از یک بعدی شدن حزب [جمهوری اسلامی] ناراحت بود و از ناراحتی بعضی‌ها و ایراد رادیکالها از دستور اخیر امام، درخصوص شرکت بخش خصوصی در امر تجارت خارجی و تولید گفت. آقای [حسن] حبیبی وزیر دادگستری از تفاهم با شورای قضائی و پیشرفت کارها راضی است. نماینده آشوریان از امکان توافق با وزارت آموزش و پرروش در برنامه تحصیلی اقلیت‌ها گفت. برای بخشش بهره وام عقب مانده‌اش کمک خواست؛ اجرائیه صادر شده است. عصر، آقایان ساداتیان، عباسی و مهاجری - کارکنان دفترم - راجع به اختلافاتشان مذاکره کردند؛ توصیه به سازش کردم.

    در شورای [مرکزی] حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. وضع بد مالی حزب مطرح بود و سخنرانی آقای [جلال‌الدین] فارسی در جمع حزبیها را تفرقه افکن خواندند. شب با آقایان خامنه‌ای و طبسی، درباره یک بعدی شدن حزب بحث کردیم و قرار شد ادامه بحث بدهیم. وزیر بازرگانی آمد و راجع به طرح برنج مشورت کرد. من و آقای [آیت‌الله] خامنه‌ای نظرمان این بود که دولت به هر فرد از هر خانواده، یک کیلو برنج در ماه بدهد و برای بخش خصوصی خرید برنج داخلی آزاد باشد.