خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۲ / کتاب «آرامش و چالش»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۲ / کتاب «آرامش و چالش»

خوشحالی هاشمی از پایان رساله عملیه آیت‌الله منتظری

  • شنبه ۲۵ تیر ۱۳۶۲
طرح نظارت بر بیت رهبری در مجلس خبرگان

    بعد از نماز برای شرکت در جلسه خبرگان به‌طرف قم حرکت کردم. ساعت هفت و نیم صبح به مدرسه فیضیه رسیدم. قبل از جلسه، در اتاق مرحوم صاحب ‌الداری - دفتر مدرسه - با جمعی از مدرسین، مذاکره کردیم. آقای [محی‌الدین] حائری شیرازی، بخشی از مطالب پیام امام را ناظر به بیت آیت‌الله منتظری می‌دانست و می‌گفت:« به این تذکر اهمیت بدهیم‌ها» کلی می‌دانستند؛ به هر حال متفق بودند که برای اجرای اصل 111 قانون اساسی، خبرگان، باید بیت رهبر را تحت نظارت بگیرد.

 با کمی تأخیر، جلسه [مجلس] خبرگان شروع شد. اداره مجلس مشکل بود؛ آیین‌نامه ندارد و اعضاء هم از علمای بزرگ‌اند و پرتوقع. من به آقای مشکینی، برای اداره کمک کردم. وقت زیادی صرف اصلاح ماده مربوط به محل تشکیل جلسات شد که بالاخره تعدیل شد - مرکز اصلی قم و قابل تغییر، با تصویب اکثریت - دو کمیسیون هم تشکیل دادیم؛ ظهر هم بعدازنماز، در همان محل کتابخانه فیضیه، ناهار خوردیم؛ با رأی‌گیری، جلسه بعد در تهران خواهد بود.

    برای استراحت، به منزل آیت‌الله منتظری رفتم؛ همه اعضای خانواده ایشان به مشهد رفته‌اند. در زیر زمینی که اخیراً ضد بمب و ضد انفجار درست کرده‌اند، استراحت کردیم. ساعتی هم درباره مسائل مهم مملکتی، جنگ، گرانی، نهضت‌های آزادی‌بخش، اختلافات اصفهان و زندانیان سیاسی صحبت شد. خبر دادند که رساله علمیّه ایشان، نزدیک به اتمام است؛ خوشحال شدم. برای مقدمات رهبری و تثبیت عنوان مرجعیت، [انتشار] رساله ضرورت دارد.

    عصر آقای [سید حسن] طاهری خرم‌آبادی آمد. از نگرانی آقای دین‌پرور به خاطر پسرش گفت. کمک خواست و برای جلسه مشورت کردیم.

    به تهران برگشتم؛ در بین راه، زمین‌های فراوان لم‌یزرع در جنوب تهران، باوجود آب‌های فراوان آنجا و امکان بهره‌گیری از آب قنات‌های موجود تهران، توجهم را جلب کرد. امکانات زیادی از این نوع در ایران وجود دارد؛ کم‌کم باید بهره‌گیری شود. می‌خواستم به جلسه [بررسی راه‌های] اصلاح توزیع [کالا] برسم. تلفنی پرسیدم معلوم شد، نزدیک به پایان است؛ نرفتم. تا ساعت نه در مجلس کارها را انجام دادم؛ سری به محل استراحت مهمانان [مجلس] خبرگان زدم و آخر شب به خانه آمدم.