پنجشنبه 3 شهریور 1362
صبح زود، به مجلس رفتم. گزارشها را خواندم. کشتی "ایران رشادت"، دیروز موشک خورده و هنوز میسوزد؛ با یدککش به خارک آوردهاند. در چند روز گذشته در کردستان، ضربه سنگینی بر ضدانقلاب، وارد آوردهایم. در جلسه علنی، لایحه استمهال وام پاکستان مطرح بود؛ در مذاکرات به دولت پاکستان اهانت شد، ولی سرانجام به تصویب رسید. پنج وزیر جدید، معرفی شدند اما عدهای با هیاهو مخالفت کردند.
ظهر، رابطین حوزههای حزب [جمهوری اسلامی] به مجلس آمدند و راجع به آینده حزب، مذاکره کردیم. عصر، روحانیون شاغل در جهادسازندگی آمدند و از اینکه در اساسنامه جدید، رسمیت نماینده امام به خاطر مخالفت شورای نگهبان، حذف شده و منجر به خلّو از روحانیت و در نتیجه محروم شدن جهاد از اعتماد مردم خواهد شد، چارهجویی میکردند. سرگردترابی [از دفتر مشاورت ارتش] آمد. گزارش سفرش را داد و گزارشهایی از ارتش سیصد نفر از کادر [واحد] اطلاعات [و تحقیقات] کمیته مرکزی آمدند؛ گزارشی دادند و من برایشان صحبت کردم.
آقای [خسرو]تهرانی مسئول اطلاعات نخست وزیری آمد. از آقای [میرحسین]موسوی به خاطر نصب سرهنگ [سیدابراهیم]حجازی به [ریاست] حراست [کل کشور] و بیاعتنایی به نظر ایشان، گله داشت. رؤسای شعبههای دانشگاههای آزاد [اسلامی] آمدند؛ گزارشی دادند و من راهنماییهایی کردم. آقای [علی]شمس اردکانی سفیر ایران در کویت، آمد؛ مطلب مهمی نداشت. آقای [غلامرضا]آقازاده وزیر مشاور [و رئیس سازمان بسیج اقتصادی] آمد و گزارشی از ملاقاتش با جامعه روحانیت مبارز [تهران] داد و از اختلافات، نگران بود.