خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1362/ کتاب «آرامش و چالش»
پنجشنبه 29 اردیبهشت 1362
تا ساعت هفت و نیم صبح در دفترم گزارشها را مطالعه میکردم. توافق لبنان و اسرائیل مسأله مهم جهانی است که همه چیز را تحتالشعاع قرار داده و منشاء حوادث مهمی خواهد شد. در جلسه علنی، سخنان قبل از دستور آقای [غلامحسین]نادی نماینده نجفآباد که با وقت مهندس [عزتالله]سحابی صحبت میکرد، عصبانیم کرد و تا آخر جلسه و بلکه تا آخر شب عصبانی بودم - البته طرح شرایط وزیر اطلاعات که مجتهد باشد - هم موثر بود.
ظهر آقای [مصطفی]ناصری نماینده زنجان به دفترم آمد و انتقادی بر مراسم کنگره حزب داشت و مدعی جوسازی جناح محافظهکار بود. آقای جعفری و جمعی از مسئولان کنگره آمدند، گزارشی دادند و از سیاست دولت درباره برنج و چای شکایت داشتند. آقای شریفی رئیس آموزش وپرورش بندر انزلی - هم مباحثه سابقم در قم - آمد؛ نیازهایی دارد. عصر سرگرد ترابی از دفتر مشاورت [ارتش] آمد. گزارش رسیدن لامپهای [موشک]هاگ را داد و در مورد باند بازی در نیروی زمینی و نیازهای موشکی و امکانات آن گزارشی ارائه کرد.
آقای امراللهی مسئول انرژی اتمی آمد و حدود مخارج بقیه کار نیروگاه هستهای بوشهر را داد که حدود دو میلیارد مارک برای اولین نیروگاه است و تایید بیشتر در مقابل مخالفان میخواست. جمعی از روحانیون و طرفداران مفتیزاده از »مکتب قرآن« سنندج آمدند. از فشار حکومت بر طرفداران مفتیزاده شکایت داشتند. آنها را نصیحت کردم و از مخالفت با جمهوری اسلامی تحذیر نمودم. صریح و پر مدّعا بودند.
گروهی از دانشکده اقتصاد آمدند. از نداشتن استاد صالح و برنامه درست شکایت داشتند و نگران فائق آمدن خط اقتصادی سرمایهداری از طریق همکاری حوزه و دانشگاه در کلاسها بودند و از خطر برگشت لیبرالیسم به دانشگاه اظهار نگرانی کردند. جمعی از اعضای بخش تعقیب و مراقبت اطلاعات سپاه آمدند و برایشان مفصلاً صحبت کردم. شب آقای جاسبی آمد و از اختلافات درون حزب نگران بود. آقای عسکراولادی آمد و از نخست وزیر و خط مقابل خود گله داشت؛ در این گونه موارد سعی در جلب مراودت و تفاهم و همکاری مینمایم.