خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۱ / کتاب « پس از بحران»
۸ دیدار داخلی، ۳ دیدار خارجی و ۲ جلسه، برنامه های کاری هاشمی رفسنجانی در یک روز تعطیل عمومی
شنبه ۲۸ اسفند
امروز تعطیل عمومی بود. ولی به خاطر انجام ملاقاتهایی که در هفته قبل برای انجام بودجه لغو کرده بودم، به مجلس رفتم. لایحه بودجه را ابلاغ کردم. کارهای اداری عقبمانده را انجام دادم.
آقای سعید الذاکرین مسئول روابط عمومی [ مجلس ] آمد و برنامه بزرگداشت سالگرد افتتاح مجلس شورای اسلامی را گفت.
آقای غروی از تأمین اجتماعی آمد و از آقای دکتر [مهدی] غرضی به خاطر سختگیریها شکایت داشت.
سفیر دانمارک به ملاقات آمد. مطلب مهمی نداشت.
آقایان سرگرد ترابی و[علی] شهبازی از دفتر مشاورت امام[ در ارتش] آمدند و از وضع نیروی زمینی انتقاد داشتند و گزارشهایی دادند.
خانم مجتهدی که در نخستوزیری مسئول اداره حقوقی بوده و اخیراً بعد از استعفا برکنار شده، آمد و شکایت داشت.
سفیر کره شمالی آمد و میخواست که با تشکیل بینالمجالس در سئول مخالفت کنیم.
معاونان وزارت مسکن[و شهرسازی] آمدند و گزارشی از اجرای قانون اراضی شهری و مشکلاتی که دیوان عدالت اداری در راهشان ایجاد میکند، گفتند.
عصر نماینده سازمان ملل در ایران ـ که یک هندی است ـ آمد و گفت ۲۷ میلیون دلار بودجه عمرانی برای ایران دارد، اما مسئولان کشور خوشبین نیستند و همکاری نمیکنند.
آقای[ سعید] رجائی خراسانی نماینده ما در سازمان ملل[متحد] آمد و راجع به سیاست خارجی و کیفیت برخورد با آمریکاییها و سایرین مشورت کرد.
[ مسئولان] اطلاعات سپاه آمدند و گزارشی از ضربهای که اخیراً به بخش جنگلی منافقین در مازندران زدهاند ـ که منجر به قتل و دستگیری بیش از ۲۰ نفر شده ـ گفتند و گزارشی از بازجوییها از سران حزب توده و اعتراف چند نفر از آنها به جاسوسی و اقدام به انتحار ناموفق چند تن از آنها دادند.
شب در دفتر رئیسجمهور دو جلسه داشتیم:
- یکی با حضور وزرای امور خارجه و نفت درباره کیفیت برخورد با توطئه پایین آوردن قیمت نفت که قرار شد، در بعد سیاسی و غیرسیاسی اقداماتی به عمل آید.
- دیگری با مسئولان امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی درباره کیفیت برخورد با حزب توده که قرار است ترتیب محاکمه علنی جمعی داده شود.
ساعت ۱۲ به خانه آمدم. امروز یک زاغه مهمات در کازرون در مرکز سپاه منفجرشده و ۱۲ پاسدار شهید شدهاند. تاکنون چندین انفجار مهم در مهمات سپاه داشتهایم که ناشی از بیتجربگی و گاهی خرابکاری است.
آقای تیز مغز دادستان انقلاب خوزستان که اخیراً از توطئهای جان سالم بدر برده، آمد و از ابهام آینده دادستانهای انقلاب مثل ایشان که طبق قانون نمیتوانند به کار فعلی ادامه دهند و در خطر هستند و از تحصیل عقبماندهاند، گفت و ناراحت بود.